ریکا
معنی کلمه ریکا در لغت نامه دهخدا

ریکا

معنی کلمه ریکا در لغت نامه دهخدا

ریکا. ( اِ ) معشوق. مطلوب. محبوب. ( از فرهنگ فارسی معین ) ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || به معنی پسر آمده و در تبرستان این شایع است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). به لهجه مازندرانی ، پسر. مقابل کیجا، دختر. ( یادداشت مؤلف ). || هریک از پسران زیبا و خوش لباس که پیشاپیش شاهان در ردیف شاطران و یساولان حرکت می کردند. ( از فرهنگ فارسی معین ) : صلاح در آن است که تو را در سلک ریکایان منتظم گردانیده تلافی مافات نمایم ، پس یکی از ریکایان حضور را پیش طلبیده امر فرمود که کلاه خود را بر سر مصطفی خان بگذارد. ( تاریخ زندیه ).
در گلستانی که جولانگاه آن قد رساست
سرو یک ریکای دارالمرزی کوته قباست.میرنجات ( از آنندراج ).|| نوعی از چوبداران که پشم کلاه ایشان آویزان باشد. ( آنندراج ) ( از بهار عجم ).
ریکا. ( اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. 121 تن سکنه دارد. آب آن از قره سو. محصول عمده آنجا غلات و حبوب و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه ریکا در فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - پسر. ۲ - محبوب و معشوق .

معنی کلمه ریکا در فرهنگ عمید

محافظان شاه که در جلو او حرکت می کردند.

معنی کلمه ریکا در فرهنگ فارسی

رایکا، پسر، پسرخوشگل، محبوب، معشوق
۱ - پسر . ۲ - محبوب معشوق . ۳ - هر یک از پسران زیبا و خوش لباس که پیشاپیش شاهان در ردیف شاطران و یساولان حرکت میکردند .
ده از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان

معنی کلمه ریکا در فرهنگ اسم ها

اسم: ریکا (دختر) (فارسی) (تلفظ: rika) (فارسی: ریکا) (انگلیسی: rika)
معنی: محبوب، معشوق

معنی کلمه ریکا در دانشنامه عمومی

ریکا (بازیگر). رکا یا ریکا ( انگلیسی: Rekha؛ زادهٔ ۱۰ اکتبر ۱۹۵۴ ) هنرپیشه و سیاست مدار اهل هند است. وی در شهر چنای متولد شد و والدینش بازیگر بودند. رکا از سال ۱۹۶۶ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده و در فیلم های بسیاری ایفای نقش نموده است.
از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می توان به ام شنتی ام اشاره کرد.
وی همچنین برنده جوایزی همچون جوایز فیلم فیر شده است.
فهرست برخی از فیلم هایی که رکا در آن ها به ایفای نقش پرداخته است:
• نمک حرام
• سوگند به رود گنگ
• ایمان دارم
• بیمناکی
• وجدان
• ام شنتی ام
• یک همسر باید مثل این باشد
• بازیکنی از بازیکنان
• مادر
• یکی پیدا شد
• کریش
• زیبا رو
• زن متاهل
• جشنواره
• مادربزرگ معرکه
• قلبم متعلق به توست
• شامیتاب
• روح
• سلسله
• رام و بارلام
• شوهر
• فاتح سرنوشت
• زبیدا
• خون و عرق
• گفتگو
• عمر و جان
• صدای عدالت
• کاماسوترا
• خون روی پیشانی
• بلندی
• دوران گناه
• دشمن حیات
• سانسور
• ده مال من شهرمال تو
• چشم بد دور
• آدم پرهیزکار
• حلال و حرام
• مار
• برده یک کشور آزاد
• قیمت
• داستان قسمت
• سورما بوپالی
• در کف زندگی
• حقیقت دروغین
• آنها به من پادشاه می گویند
• بازی
• وظیفه
بلوند و سیاه
• قرن ها
• زمین آسمان
• دیدار یار
• ثروتمندی و فقیری
• یک اشتباه
• به خاطر شما
• فاصله
• برنده
• زمانه پرپیچ و تاب است
• اگر آنجا نبودی
• نشستن
• اعلان
• اجازه
• تله
• جریان زندگی
• جدایی
• آخرین راهزن
• تهاجم
• دامان
ریکا (مهران). ریکا یکی از روستاهای استان ایلام است که در دهستان هجداندشت بخش صالح آباد شهرستان مهران واقع شده است.

معنی کلمه ریکا در دانشنامه آزاد فارسی

ریِکا (Rijeka)
(به ایتالیایی: فیوم) بندر صنعتی کروآسی، با ۱۴۲,۵۰۰نفر جمعیت (۲۰۰۳). دارای پالایشگاه نفت و کارخانه های تولید کاغذ، توتون، و مواد شیمیایی است. این شهر بارها دست به دست شد و پس از تصرف (۱۹۱۹) به دست گابریلِه دانونتسیو، ملی گرای ایتالیایی، در ۱۹۲۴ ضمیمۀ ایتالیا شد. ریکا در ۱۹۴۹ به یوگسلاویبازگردانده شد و در ۱۹۹۱ آن را به بخشی از کشور تازه استقلال یافتۀ کروآسی واگذار کردند.

جملاتی از کاربرد کلمه ریکا

بلبلکان با نشاط، قمریکان با خروش در دهن لاله مشک، در دهن نحل نوش
کیجا شه سِرِهْ، ونگْ کِنِّهْ (کِرْدِهْ) شه سیکٰارِهْ ریکا به صحرا گِتِهْ (گِنِهْ) منْ تِهْ (تِنِهْ) بلاره
دوباره قمریکان بر غصون نارونان همی بخوانند از شاعران نسیب و نشید
الٰهی (انشالّا) سیکا مرگ بکوشِنْ شمارِهْ مَرْدِمِ (وَچِهْ) ریکا نَووِهْ منْ ته (تِنِهْ) بِلٰارِهْ
نتوان ساخت از کدو گوداب نه ز ریکاشه جامۀ سنجاب
العبد لیس یرضی فی رقه شریکا فلرب کیف یرضی فی ملکه بثانی
وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللَّهِ بان له ولدا و صاحبة و شریکا، وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ من قوله: یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ. و قیل: وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ ممّا ینالهم من نفخ النّار. أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً ای مقاما و منزلا لِلْمُتَکَبِّرِینَ عن الایمان؟ یعنی: أ لیس حقا ان نجعل جهنّم مکانا لهم؟
«ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» ای ما عظّموه حق عظمته لما جعلوا الصّنم شریکا له، و قیل ما عرفوه حقّ معرفته و لو عرفوه لما سوّوا بینه و بین الصنم. «إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ» علی خلق ما یرید، «عَزِیزٌ» لا یغلب. و الصنم لا یمتنع من ذباب و لا ینتصر منه.
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَی اللَّهِ فزعم انّ له ولدا و شریکا وَ کَذَّبَ بِالصِّدْقِ ای بالقرآن إِذْ جاءَهُ، و القرآن اصدق الصّدق. و قیل: «بالصّدق» ای بالصّادق یعنی محمدا صلّی اللَّه علیه و سلّم. أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْکافِرِینَ استفهام تقریر، یعنی: أ لیس هذا الکافر یستحقّ الخلود فی النّار.
فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ فیه قولان: احدهما قولهم فی اللَّه انّ له شریکا و ولدا، إِنَّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ فنجازیهم علی اقوالهم و افعالهم، و الثّانی قولهم فیک یا محمد انّک شاعر و مجنون و ساحر. و قیل: قَوْلُهُمْ ای تهدیدهم ایّاک بالقتل و وعیدهم، إِنَّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ فنحول بینک و بینهم.