معزز

معنی کلمه معزز در لغت نامه دهخدا

معزز. [ م ُ ع َزْ زَ ] ( ع ص ) توانا کرده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تعزیز شود. || ارجمند گردانیده شده.( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). گرامی. عزیز داشته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). تعظیم شده و توقیرشده و ستوده شده و سرفراز و بزرگوار و محترم و باشوکت و جلال و جاه و عزت. ( ناظم الاطباء ).
- معزز داشتن ؛ گرامی داشتن. عزیز داشتن. اکرام کردن : و چون به تنهایی خود نقل فرمود... از دار فانی به مکانی که در آنجا خلق را بزرگ می سازدو معزز می دارد... ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 307 ).

معنی کلمه معزز در فرهنگ معین

(مُ عَ زِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) گرامی دارنده ، عزیز کننده .
(مُ عَ زَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) ستوده شده ، گرامی ، بزرگوار.

معنی کلمه معزز در فرهنگ عمید

عزت داده شده، گرامی، ارجمند، بزرگوار.

معنی کلمه معزز در فرهنگ فارسی

عزت داده شده، گرامی، ارجمند، بزرگوار
( اسم ) گرامی دارنده عزیز کننده .
توانا کرده شده یا ارجمند گردانیده شده.

معنی کلمه معزز در فرهنگ اسم ها

اسم: معزز (دختر) (عربی) (تلفظ: moeazzaz) (فارسی: معزز) (انگلیسی: moeazzaz)
معنی: گرامی دارنده، عزیز کننده، ستوده شده، گرامی، ارجمند، بزرگوار، عزیز، بزرگوار و ارجمند ( زن )

معنی کلمه معزز در ویکی واژه

ستوده شده، گرامی، بزرگوار.
گرامی دارنده، عزیز کننده.

جملاتی از کاربرد کلمه معزز

هرچند که بارگاه شاه اکنون دارد ز تو بندگان معزز تر
مائیم ز عزتش معزز مائیم به دولتش مکرم
همیشه تا که ز لطف و ز قهر در عالم معززند احبا مذللند اعدا
خواهی که معزز و مکرم گردی آن کن که به راز فقر محرم گردی
سیراب و معززیم، شاید آب از سگ کو دریغ داریم
بیا ای دوست دیداری از این سو معزز کن شبی رخسار از این سو
سرانجام به اجبار، دوستان پدر او را وادار می‌کنند که ابراهیم را به مدرسه موزیک دارالفنون بفرستد. در مدرسه موزیک به تحصیل خط موسیقی نت پرداخت و نوازندگی ویولن را شروع کرد تا اینکه محمد علی شاه قاجار مجلس شورای ملی را به توپ بست و مدرسه تعطیل گردید. پس از به سلطنت رسیدن احمدشاه مدرسه که یک سال بود تعطیل شده بود دوباره دایر گردید و زیر نظر رئیس اداره موزیک نظام، سالار معزز به ادامه تحصیل مشغول شد. در این هنگام که در دانستن نت پیشرفت کرده بود به تحصیل موسیقی محلی روی آورد و نزد حسین خان اسماعیل زاده به تحصیل کمانچه پرداخت و پس از آن خود یک کلاس آموزش ویولن تأسیس کرد.
گیتی ندیده هرگز اندر نژاد و پروز ذاتی چو تو مکرم شخصی چه تو معزز
از روی امیر شاد و خرم مسعود و معزز و مکرم
مجلسش آموده از سران معزز محفلش آکنده از مهان مخفم
مرده بودم بی گنه در خطهٔ بجنورد اگر مهر سردار معزز، حصن این چاکر نبود