چشم بلبلی

معنی کلمه چشم بلبلی در لغت نامه دهخدا

چشم بلبلی. [ چ َ / چ ِ ب ُ ب ُ ] ( ص نسبی ، اِ مرکب )در تداول عامه قسمی لوبیا که در خوراک و خورش ریزند. || نوعی پارچه. رجوع به چشم بلبل شود.

معنی کلمه چشم بلبلی در فرهنگ معین

( ~. بُ بُ ) (ص نسب . اِمر. ) قسمی لوبیا که در خورش ریزند.

معنی کلمه چشم بلبلی در فرهنگ عمید

نوعی لوبیای سفید که در میان آن خال سیاهی به اندازۀ چشم بلبل است، لوبیای چشمبلبلی.

معنی کلمه چشم بلبلی در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) قسمی لوبیا که در خورش ریزند

معنی کلمه چشم بلبلی در ویکی واژه

قسمی لوبیا که در خورش ریزند.

جملاتی از کاربرد کلمه چشم بلبلی

در چشم بلبلی که پر و بال سوخته است باغی که دلگشاست همین گنج گلخن است
خاک زمین فقر گلستان دیگر است زان چشم بلبلی که دمید از حصیر من
قطره ی شبنم سر شاخ گلی تافت مثل اشک چشم بلبلی
برو چو بوی گلت، سوی گلشنی بتماشا؛ گلی که از چی او چشم بلبلی است نبویی
در چشم بلبلی که کشد سر به زیر بال عالم تمام یک گل بی‌خار می‌شود