پستک

معنی کلمه پستک در لغت نامه دهخدا

پستک. [ پ َ ت َ ] ( ص مصغر ) کوتاه قد. کوتاه بالا. قصیر. قُصقُص. قُصقُصه. قَلاش ؛ پستک ترنجیده. قَلمّزَه ؛ زن پستک ناکس. کعل ؛ مرد پستک ناکس. وَحرَه ؛ زن سرخ رنگ پستک. قَعْل ؛ پستک زفت نافرجام. کیص و کیّص ؛ پستک نازک اندام پرگوشت. اکوئلال ؛ پستک شدن. مُکعَظّ؛ پستک سطبراندام. کوَألل ؛ پستک مع فحج گه رفتاریست یعنی پیش پایها نزدیک و پاشنه ها دور. ( منتهی الارب ). || ( اِ مرکب ) قسمی نیم تنه از نمد خشن که بیشتر ستوربانان یعنی مهتران اصطبل و چابک سواران پوشند. جامه ای از نمد بی آستین یا از پارچه پشمین زفت. نیم تنه نمدین سخت خَشن. نیم تنه. یَلک. اشتربانه. زُرمانِقه.

معنی کلمه پستک در فرهنگ معین

(پَ تَ ) ۱ - (ص . ) کوتاه قد. ۲ - (اِمر. ) نیم تنة نمدی خشن .

معنی کلمه پستک در فرهنگ عمید

نیم تنۀ نمدی بی آستین که در قدیم سوارکاران می پوشیدند، جلیقۀ نمدی.

معنی کلمه پستک در فرهنگ فارسی

نیمتنه نمدی بی آستین که درقدیم سوارکاران پوشند
۱-( صفت ) کوتاه قد کوتاه بالا. ۲- ( اسم ) نیم تن. نمدی خشن یلک اشتربانه زرمانقه .

معنی کلمه پستک در ویکی واژه

کوتاه قد.
نیم تنة نمدی خشن.

جملاتی از کاربرد کلمه پستک

طیلسان «تالشانه » و «پستک » فستقبه است و فروه «کرکینه »
نرگسش مستک و عاشق‌کشک و خونخوارک سنبلش پستک و شوریدگک و پرچینک
نرگس هندوک مستک او جادوکی سنبل زنگیک پستک او کافرکی
آن نگار گلخنی را خانه گرمک یافتند عشقبازان رفته او را بام پستک یافتند