مژو. [ م ِ ] ( اِ ) علفی را گویند که حمامیان سوزند و عربان شرس خوانند. ( آنندراج )( برهان ). رجوع به شِرَس شود. || سوس و متکی و گیاهی که ریشه آن را شیرین بیان گویند. ( ناظم الاطباء ). سوس نام عربی شیرین بیان است و متکی گونه ای از آن. ( از فرهنگ گیاهی و گیاه شناسی گل گلاب ). و رجوع به سوس و شیرین بیان شود. || مرجمک را نیز گفته اند که عدس باشد. ( آنندراج ) ( برهان ). مرجمک و عدس. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مَژو و عدس و مرجمک شود. مژو. [ م َ ] ( اِ ) نرسنگ. نَرَسک. نسک. عدس. ( زمخشری ). رجوع به نَسک و نرسک و عدس شود.
معنی کلمه مژو در فرهنگ معین
(مَ ) (اِ. ) مرجمک ، عدس .
معنی کلمه مژو در فرهنگ عمید
= عدس
معنی کلمه مژو در فرهنگ فارسی
( اسم ) گونه ای علف خاردار که در قدیم جهت سوخت حمامها بکار میرفته است و بعربی آنرا شرس خوانند .
معنی کلمه مژو در ویکی واژه
مرجمک، عدس.
جملاتی از کاربرد کلمه مژو
امشب شب خلوت است ما را بمژول هر تیغ که برکشی سر خویش انداز