ضجه

معنی کلمه ضجه در لغت نامه دهخدا

( ضجة ) ضجة. [ ض َج ْ ج َ ] ( ع اِ ) بانگ و فریاد مردم. ( منتهی الارب ). بانگ.فریاد. ناله. غوغا. شیون. خروش. فغان. ضج . ضجیج.

معنی کلمه ضجه در فرهنگ معین

(ضَ جَّ ) [ ع . ضجة ] (اِ. ) ناله ، غوغا.

معنی کلمه ضجه در فرهنگ عمید

۱. ناله وزاری، شیون.
۲. [قدیمی] فریاد و غوغای مردم، بانگ و فریاد.

معنی کلمه ضجه در فرهنگ فارسی

بانگ وفریاد، ناله وزاری، فریادوغوغامردم، شیون
( اسم ) بانگ و فریاد مردم ناله غوغا شیون .

معنی کلمه ضجه در ویکی واژه

ضجة
ناله، غوغا.

جملاتی از کاربرد کلمه ضجه

به هرکجا نگری جنگ و فتنه و آشوب بهر طرف که دهی گوش ضجه و غوغاست
عارفی فریاد و ضجه ی دعای مردمان در موقف حج بشنید. گفت: برآن شدم که سوگند خورم که خداوند ایشان را آمرزیده است. اما بخاطر آوردم که خود نیز بین ایشانم و نیارستم گفت.
چون همی بیند که می‌خواهد گرفتارش شود ضجه و فریادش از بیم گرفتاری بود
به ناگه از پس آه و سرشکی چند زد ضجه که آخر عشق، آیا زین سیه اختر چه می خواهی