کوه نورد. [ ن َ وَ ] ( نف مرکب ) عبورکننده از کوه. ( ناظم الاطباء ). کوه پیما. رَقّاء. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : باد چون عزم اوست در ناورد زآن بیابان بُر است و کوه نورد.مختاری.کرد صحرانشین کوه نورد چون بیابانیان بیابان گرد.نظامی.تازی اسبان پارسی پرورد همه دریاگذار و کوه نورد.نظامی.|| آنکه به ورزش کوه نوردی پردازد .
معنی کلمه کوه نورد در فرهنگ معین
(نَ وَ ) (ص فا. ) کسی که قسمت - های سخت کوه را می پیماید تا به قله برسد.
معنی کلمه کوه نورد در فرهنگ عمید
۱. کسی که بتواند از قسمت های سخت کوه عبور کند و به قلۀ آن بالا برود. ۲. (اسم، صفت ) ورزشکاری که در کوه نوردی مهارت دارد.
معنی کلمه کوه نورد در فرهنگ فارسی
عبور کننده از کوه . کوه پیما
معنی کلمه کوه نورد در ویکی واژه
کسی که قسمت -های سخت کوه را میپیماید تا به قله برسد.
جملاتی از کاربرد کلمه کوه نورد
تازی اسبان پارسی پرورد همه دریا گذار و کوه نورد
در سال 1930 وی درگیر بیماری قلبی شدکه او را مجبور به رها کردن کوه نوردی کرد. پیگو در سال 1943 کرسی استادی را رها کرد اما تا پایان عمر عضوی از کالج کینگ باقی ماند.