والاتبار

معنی کلمه والاتبار در لغت نامه دهخدا

والاتبار. [ ت َ ] ( ص مرکب ) عالی نسب. والانژاد. نسیب. بزرگزاد. نجیب زاده. که تباری عالی و والا دارد.

معنی کلمه والاتبار در فرهنگ معین

(تَ ) (ص مر. ) دارای اصل و نسب ، نجیب زاده .

معنی کلمه والاتبار در فرهنگ عمید

والانژاد، نجیب زاده، دارای اصل ونصب عالی.

معنی کلمه والاتبار در فرهنگ فارسی

( صفت ) دارای اصل و نسب عالی والانژاد نجیب زاده .

معنی کلمه والاتبار در ویکی واژه

دارای اصل و نسب، نجیب زاده.

جملاتی از کاربرد کلمه والاتبار

چنین که از مهر و ماه همی بری تاج و باج مگر گزیدت به خیل خواجه والاتبار
هر دو والاتبار و صاحب‌قدر هر دو عالی‌مقام و محتشمند
مانا شنیده ای که پیمبر بروز خم اینکار با پسر عم والاتبار کرد
نور احمد از جبینش آشکار ظاهر از او فر آن والاتبار
چو بشنید کان شاه والاتبار یکی گوشه بگزیده در نوبهار
میرزاابوالفتح حشمت‌الدوله (والاتبار) (۱۲۵۳ تبریز - ۱۳۳۷) از سادات طباطبایی دیبا، وزیر دوران قاجار و استاندار و سناتور دوره پهلوی و از درباریان بانفوذ هر دو خاندان سلطنتی قاجار و پهلوی بود.
همه خاندان‌های والاتبار از ایران سوی هند بستند بار
والاتبار در چهارم اردیبهشت ۱۳۲۸ استاندار آذربایجان و همان سال با تشکیل نخستین دوره مجلس سنا، سناتور انتصابی آذربایجان شد و تا پایان عمر این عنوان را داشت.
کآمد از خرگه برون خورشیدوار نوجوان شهزاده ی والاتبار
دروئیدها پیشه‌ورانی والاتبار در میان اقوام سلت بودند که در یادداشت‌های ژولیوس سزار به آن‌ها اشاره شده. امروزه باستان‌شناسان عمر استون‌هنج را دو هزار سال قدیمی‌تر از دروئیدها می‌دانند و هر گونه مناسبت بین دروئیدها و استون‌هنج را رد می‌کنند بااین‌حال اوبری نخستین کسی بود که گفت استون‌هنج سازه‌ای بریتانیایی و مربوط به دوره‌ایست که بعدها پیشاتاریخ خوانده شد. اوبری از کارکرد استون‌هنج مطمئن نبود.
طوبی بر این سلطان والاتبار وین سایهٔ کردگار
گوشه گیرد عقل و گرید زار زار بهر آن شهزاده ی والاتبار
در ایام این شاه والاتبار پرآشوب شد گیتی از هر کنار