کژباز
معنی کلمه کژباز در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه کژباز
سر سربازی و یا صاحب حالی باشد زلف چوگان وش کژباز تو گویی که زند
این تعلق به تو دارد سر رشته مگذار کژ مباز ای کژ کژباز مکن تا نکنم
چو کژبازست با تو چرخ گردان بنه رگ راست گردن را چو مردان
بسی کژباز کاندر آخر کار ببرد از اتفاق آسمانی
حیلهها دانم و تلبیسک و کژبازیها جان ز شرم تو به تلبیس و به فن مینرود
زلف کژباز تو بابنده به صد بوالعجبی پیش می آید هر لحظه و پس می گردد
منگر از خود در من ای کژباز تو تا یکی تو را نبینی تو دوتو
مرا همچون پدر بنگر نه همچون شوهر مادر پدر را نیک واقف دان از آن کژبازی مضمر
امیرست و سرافراز جهانست که کژبازی بلای ناگهانست