معنی کلمات "ویکی واژه" - صفحه 170
- خاکسار
- خاکستر
- خاکه
- خاکی
- خاگ
- خایب
- خبز
- خبط
- خدیو
- خرابه
- بیدخت
- خراس
- خراسان
- خراط
- خرافات
- خرامان
- لیره
- خرج کردن
- خرخر
- خرداد
- خرز
- خرس
- خرق
- خرم
- خشک کردن
- خشکسالی
- خصب
- خضر
- خضراء
- خط استوا
- خط
- خطیب
- خفاش
- خنثی
- ظرفیت گرمایی
- خنککن
- خو
- خوار
- خوارج
- خواص
- خواطر
- خوان
- خواندنی
- خوانچه
- خواهر
- خود کار
- خودخواه
- خودسر
- خودکامه
- خوردنی
- خوشبو
- خوشگل
- خونابه
- دخالت
- دخم
- دردآلود
- درصد
- دست بوسی
- دستیار کارگردان
- دغ
- دلالت
- دمای محیط
- دهاق
- دود
- وقت فنی
- وازنش
- واضرب
- واپایشگر
- واپایی
- واگن باری
- وایت برد
- ورمیشل
- وروجک
- واحد رونویسی
- همگون شدن
- همرفت گرما
- همتاساز
- پاژنگ
- پایداری ذاتی
- فلز جوش
- سسه
- سعی کردن
- سغ
- سفته
- سقز
- سلم
- سليم
- سود
- سوسک
- سپرک
- تعود
- سکرت
- سیر
- شراست
- شمارک
- شواظ
- شولا
- شیخو
- شیشک
- صفحه آرایی
- صلف
- حتی الامکان
- صلیب
- صورت دادن
- طبخ
- طبرستان
- طرح آزمایش
- طهارت کردن
- عادت
- کاپیتولاسیون
- عافی
- عصبت
- علوم شناختی
- علوم
- عنب
- عيار
- مهین
- میدان آتشفشانی
- میراث
- ناخواسته
- هوم
- نظریه اطلاعات
- نوشته
- هامیان
- هانیس
- هرمسنگ
- هنری
- پرستیدن
- پشتو
- جنگ پشن
- حلقه خارجی
- ماده تاریک
- کرس
- کش مکش
- وام دار
- واکس
- وغب
- ولایت
- وگرنه
- پارسی
- پدید آمدن
- حامل ۱
- گردنا
- حفاظت
- توان تفکیک
- جهاندیده
- خاربست
- خاستگاه
- مقیاس اصلی
- ملعبه
- ملوک الطوایفی
- ملیحه
- منابع جنگلی
- موتاسیون
- موج گرانشی
- مقدام
- میخکیان
- میلیتاریسم
- واکنش برگشت
- وابستگی شیمیایی
- معجمه
- قازقان
- فیلم خانوادگی
- نور قطبیده
- مرغ سقای سفید
- کارگاه آموزشی
- مغازه دار
- استاندارد غذا
- استحکامات صحرایی
- ابرگونه
- اتاق تلویزیون
- اتاق دوتخته
- اتاق نقشه
- اتیکت
- اجتماع اخلاقی
- اختلالگر
- ارتاپزشکی
- فرزاد
- فرزد
- شنیع
- شورش
- غان
- فراورده لبنی
- فیار
- کارکردی
- عفونت استخوان
- تشییع جنازه
- تصاویر
- تصلف
- غیبت
- تصنع
- تصور کردن
- تضییع
- خودداری کردن
- تطهر
- تظلم
- تعاهد
- تعبیر
- تعذر
- تعزیت