طبرستان
معنی کلمه طبرستان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه طبرستان در دانشنامه اسلامی
از آن به مناسبت در باب زکات نام برده اند.
اطلاق طبرستان بر گیلان
برخی، طبرستان را بر گیلان نیز اطلاق کرده اند. بنابراین، تمامی شهرهای حاشیه جنوبی دریای خزر جزء طبرستان به شمار می روند؛ لیکن معروف، جدا بودن گیلان از طبرستان است.
طبرستان در روایات
برخی قدما با استناد به روایتی از امام حسن عسکری علیه السلام بر اهالی طبرستان پرداخت برنج را به عنوان زکات فطره واجب دانسته اند؛ لیکن مشهور، روایت را بر استحباب حمل کرده و آن را مستحب دانسته اند.
[ویکی شیعه] طبرستان یا تبرستان، سرزمین های میان کوه های البرز و دریای خزر. ویژگی های طبیعی، دشواری راه های ورودی به آن و دوری از مرکز خلافت عباسی، این منطقه را به یکی از پناهگاه های علویان و مرکز حکومت آنها تبدیل کرد. اولین دولت شیعی ایران را علویان در طبرستان تاسیس کردند. این منطقه پس از حمله مغول به تدریج مازندران خوانده شد.
به نوشته برخی از مورخین، ساکنان اولیه طبرستان، قوم تاپور یا تپور بوده و به همین مناسبت این منطقه تپورستان نام گرفته و به تدریج به طبرستان تبدیل شده است. برخی دیگر معتقدند طبر در زبان محلی به معنای کوه است و طبرستان یعنی کوهستان. تاریخ نویسان دیگری هم نوشته اند که به دلیل وجود جنگل های انبوه و حیوانات وحشی، استفاده از تبر در میان مردم فراوان بوده و به همین مناسبت منطقه خود را تبرستان یا طبرستان نامیده اند.
طبرستان یا تبرستان، بخشی از سرزمین های میان کوه های البرز و دریای خزر است که تمام استان مازندران امروزی، بخش هایی از استان گلستان، شرق و شمال استان تهران و شمال استان سمنان را دربرمی گرفته است.
معنی کلمه طبرستان در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه طبرستان
شهزادهای که شاهش فرمانروای کرد بازش ز مرحمت طبرستان خدای کرد
علی خراسان و ماوراء النّهر و ری و جبال و گرگان و طبرستان و کرمان و سپاهان و خوارزم و نیمروز و سیستان بکند و بسوخت و آن ستد کز حد و شمار بگذشت.
بجز از هیرمند و خوزستان طبرستان و دیلم و گرگان
رساله کوچکی است که آن را ابن مقفع از پهلوی به عربی ترجمه کرده بود، اکنون اصل پهلوی و ترجمه عربی آن در دست نیست. در اوایل قرن هفتم هجری متن عربی این نامه را ابن اسفندیار به فارسی ترجمه کرده و آن را در تاریخ طبرستان خود گنجانیدهاست. از مقدمه این ترجمه فارسی معلوم میگردد که ترجمه ابن مقفع بر روایت بهرام پسر خورزاد بوده که از هویت او خبری نداریم. به نظر میرسد که وی تدوینکننده یا کاتب اصل پهلوی این نامه بودهاست.
عبدالله بن عباس به همراه فرمانده فتوحات «سعید بن عاص» در طبرستان ایران حضور داشت.
و یک روز مردی گفت: در طبرستان کسی از دنیا برفته بود. من تو را دیدم با خضر علیه السلام و او دست بر گردن تو نهاده، و تو دست بر دوش او نهاده. چون خلق از جنازه بازگشتند من در هوا دیدم تو را که رفتی.
طبرستان را شگفت جایی دیدم نمناک زمینیّ و هوایی دیدم
روی به دریا نه و چون بگذری در طبرستان طربستان طلب
سوی دریا روم و بر طبرستان گذرم کافخار طبرستان به خراسان یابم
ریشه خاندان گشنسپداد گرشاهی به مناطق کوهستانی شرق طبرستان منطقه هزارگری و شهر تمیشه میرسد و واژه گر به مردمان طبری کوهستان شرقی طبرستان اطلاق میگشت. از آنجا که این خاندان ساکن در منطقه کوهستانی مازندران بودند گرشاه لقب گرفتند. لقب پتشخوارگرشاه به پادشاههان کوهستان طبرستان داده میشد.