خطیب
معنی کلمه خطیب در لغت نامه دهخدا

خطیب

معنی کلمه خطیب در لغت نامه دهخدا

خطیب. [ خ َ ] ( ع ص ) خطبه خوان . ( منتهی الارب ). آنکه خطبه نماز می خواند. ( یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خُطَباء :
کانک قائم فیهم خطیباً
و کلهم قیام للصلوة.ابن انباری.ما بسازیم یکی مجلس امروزین روز
چون برون آید از مسجد آدینه خطیب.منوچهری.رسم خطبه را و نماز را که خطیب بجا آورد. ( تاریخ بیهقی ). خطیبی کریه الصوت خود را خوش آواز پنداشتی. ( گلستان سعدی ). || دانا در خطابت. ( منتهی الارب ). ناطق. سخنور. ( یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خُطَباء :
خطیبان همه عاجز اندر خطابش
هژبران همه روبه اندر غبارش.ناصرخسرو.هر آنگه کزو ماند عاجز خطیب
فزاید بر او بی سعالی سعال.ناصرخسرو.مسعودسعدسلمان در بزم و رزم تو
جاری زبان خطیب و نبرده سوار باد.مسعودسعدسلمان.درون کام نهان کن زبان که تیغ خطیب
برای نام بود در برش نه بهر وغا.خاقانی.خرد خطیب دل است ودماغ منبر او
زبان بصورت تیغ و دهان نیام آسا.خاقانی.صبوحی زناشوئی جام و می را
صراحی خطیبی خوش الحان نماید.خاقانی.جاه را بردار کردم تا فلک گفت ای خطیب
نائب من باش اینک تیغ اینک گوهرم.خاقانی.من این رندان و مستان دوست دارم
خلاف پارسایان و خطیبان.سعدی ( طیبات ).خطیب سیه پوش شب بی خلاف
برآورد شمشیر روز از غلاف.سعدی ( بوستان ).- خطیب الهی ؛ هاتف غیبی. ( ناظم الاطباء ).
آواز این خطیب الهی تو نشنوی
کز جوش غفلت است ترا گوش دل گران.خاقانی.- خطیب القوم ؛ بزرگ قوم که با سلطان در حوائج ایشان گفتگو کند. ( ناظم الاطباء ).
|| شخصی که قاری قرآن باشد. || شخص موحد. ( ناظم الاطباء ).
- خطیب الانبیاء ؛ پدرزن حضرت موسی که حضرت شعیب باشد. ( از ناظم الاطباء ).
- خطیب سحر ؛ خروس سحرخوان :
دیدم صف ملائکه چرخ نوحه گر
چندانکه آن خطیب سحر در خطاب شد.خاقانی.- خطیب فلک ؛ ستاره مشتری. ( ناظم الاطباء ).
- رجل خطیب ؛ مردی که نیک خطبه خواند. ( ناظم الاطباء ).
خطیب. [ خ َطْ طی ] ( ع ص ) مرد که خواستگاری زن کرده باشد. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( اقرب الموارد ). ج ، خِطِّیبون.

معنی کلمه خطیب در فرهنگ معین

(خَ ) [ ع . ] (ص . ) واعظ ، سخنران . ج . خطباء.

معنی کلمه خطیب در فرهنگ عمید

۱. کسی که خطبه می خواند.
۲. سخنران.

معنی کلمه خطیب در فرهنگ فارسی

دمشقی جلال الدین محمد بن عبدالرحمن شافعی قزوینی خطیب جامع دمشق و دانشمند ( ف. ۷۳۹ ه. ق . ) از آثار او تلخیص المفتاح و ایضاح است .
( صفت ) ۱ - مرد خطبه خوان سخنران . ۲ - واعظ . جمع : خطبائ ( خطبا ) .
ابوالفرج بن عبدالقادر بن صالح بن عبدالرحیم خطیب : از بزرگان شافعی در عصر خود بود مولد و وفاتش بدمشق اتفاق افتاد .

معنی کلمه خطیب در فرهنگ اسم ها

اسم: خطیب (پسر) (عربی) (تلفظ: khatib) (فارسی: خَطیب) (انگلیسی: khatib)
معنی: سخن ران، آن که در سخنرانی مهارت دارد، آن که خطبهی نماز جمعه را میخواند، ( اعلام ) ) عبدالجواد خطیب [، قمری] خوشنویس، ادیب، خطیب و شاعر متخلص به خطیب و ملقب به لسانالدین فرزند ملاعبدالله تحصیلات خود را نزد بزرگان اصفهان گذراند و امام جمعه اصفهان لقب خطیب به او داد، در اعیاد خطبه میخواند، خط را زیبا مینوشت و معلم خوشنویسی در مدرسهی ملی قدسیه بود، دارای دیوان شعری شامل سه هزار بیت است، ) خطیب اربلی [ قمری] بدرالدین ابوالمعالی محمدبن علی، عالم نظری موسیقی، مدتی در دربار شمسالدین صالح از ملوک ارطقی ماردین به سر برد، از آثار اوست: جواهر النظام فی معرفة الانعام در موسیقی، که در سال قمری آن را به نظم درآورد )، رسالة فی تعریف العلوم، ) خطیب اسکافی [قمری] فقیه، ادیب و لغوی ایرانی، در اصفهان به دنیا آمد، ابتدا کفشگر بود سپس خطیب ری شد، در علم فقیه از محضر قفال مروزی بهره برد، در نحو و ادب و لغت نیز تبحر داشت، بنا به قول سمعانی ابتدا از اصحاب رأی بود سپس از اصحاب حدیث گردید، ابومنصور سمعانی از او روایت میکرد، از آثار اوست: مبادی اللغة العربیة، نقدالشعر، لطف التدبیر فی سیاسة الملوک، العزّة، و درةالتنزیل و غرّة التأویل فی الآیات المتشابهة، ) خطیب بغدادی [ قمری] ابوبکر احمدبن علی بن ثابت معروف به حافظ شرق، تاریخ نگار، حافظ حدیث، ادیب و فقیه عرب، از مردم حوالی بغداد بود و در همان جا نشو و نما یافت به بصره، نیشابور، اصفهان، همدان و دمشق سفر کرد و علم آموخت سپس به بغداد بازگشت و چون مانند پدرش خطیبی را پیشه خود کرد به خطیب بغدادی معروف شد، ابتدا مذهب حنبلی داشت، ولی بعد به مذهب شافعی درآمد و همین باعث دشمنی حنبلیها نسبت به او شد، نزد قائم خلیفه و وزیرش، ابن مسیلمه، تقرب داشت، سرانجام در بغداد درگذشت، از آثار اوست: تاریخ بغداد، الکفایة فی معرفة اصول علم الروایة، تقییدالعلم، الجامع الاخلاق الراوی والسامع، والمتفق والمفترق، ) خطیب تبریزی [، قمری] ابوزکریا یحیی بن علی بن محمد تبریزی، شاعر، ادیب و لغوی ایرانی معروف به خطیب در تبریز به دنیا آمد در بغداد نشو و نما یافت و از محضر عالمانی چون ابوالعلاء معری، ابوالقاسم الرقی و ابومنصور جوالیقی بهره برد و علوم زمان را فرا گرفت به مصر سفر کرد و پس از چندی به بغداد بازگشت و به تدریس و تولیت کتابخانه و ریاست علوم ادبی نظامیه آن شهر مشغول شد، گفتهاند بسیار شراب مینوشید و به شادخواری معروف بود به همین دلیل مانند استادش ابوالعلاء معری همواره مورد طعن متشرعان قرار میگرفت، وی در بغداد درگذشت، از آثار اوست: شرح حماسه ابی تمام، شرح دیوان متنبی، شرح دیوان ابوالعلاء معری موسوم به سقط الزند، و شرح معلقات سبع، اشعاری نیز به زبان عربی دارد، ) خطیب قزوینی [، قمری] ابوالمعالی جلالالدین محمدبن عبدالرحمان، قاضی، خطیب، فقیه و ادیب ایرانی تبار، معروف به خطیب قزوینی و خطیب دمشقی، اصلش از قزوین و مولدش موصول بود به روم و مصر و شام سفر کرد به ادبیات فارسی، ترکی و عربی مسلط بود و مدتها قاضی مصر، قاضی و خطیب دمشق و قاضی القضاة آناتولی بود، مردی فصیح، خوش خط و کریم بود و بیشتر مال خود را انفاق میکرد، از آثار اوست: تلخیص المفتاح و الایضاح ( شرح تلخیص المفتاح )

معنی کلمه خطیب در دانشنامه عمومی

خطیب (عربستان). خطیب یک منطقهٔ مسکونی در عربستان سعودی است که در استان جازان واقع شده است.
خطیب (محله). یکی از قدیمی ترین محله های تبریز است. این محله از باغ شهرهای غرب تبریز بوده است. بنای محله خطیب به خطیب تبریزی معروف به صدرالدین برادر تاج الدین تبریزی منسوب است.
محله خطیب در زمان مشروطه
محله خطیب در زمان مشروطه نیز بسیار تاثیر گذار بود و ستارخان چندین بار برای سازماندهی نیروها شخصا در این محله حضور یافته بود. بی شک از نقش تاثیر گذار مجاهدین محله خطیب در زمان مشروطه نمی توان چشم پوشی کرد.
اهمیت ژئوپلیتیک محله خطیب
محله خطیب به خاطر قرارگیری در کنار جاده مواصلاتی تبریز به دیگر شهرها در آن زمان، از نظر ژئوپلیتیک نیز دارای اهمیت ویژه ای بود.
یحیی بن علی تبریزی
با کُنیهٔ ابوزکریا، شهرت یافته به ابن خطیب تبریزی ( ۱۰۳۰ - ۲۳ دسامبر ۱۱۰۵ ) ( نسب: یحیی بن علی بن محمد بن حسن شیبانی ) زبان شناس و شاعر عربی برجستهٔ ایرانی در سده سدهٔ پنجم هجری بود که برای اثرش دیوان حماسه شناخته می شود.
فرش دستباف تبریز ( طرح خطیبی )
هرکسی که کم و بیش با فرش تبریز آشنایی دارد. بطور قطع و یقین طرح خطیبی را شنیده و نقوش پر رنگ و زیبای آن را دیده و ستوده هست. خطیبی بیش از 50  % فرش های بازار تبریز را بخود اختصاص داده است. یکی از دلایل این امر، طراحی شدن برای رج شمار های مختلف می باشد بطوریکه از رج 30 تا رج 60 را شامل می باشد. این یعنی هر کسی با هر بودجه و قدرت خریدی امکان تهیه طرح خطیبی دلخواه خود را دارد. قالیچه طرح خطیبی که دارای 55 رج می باشد یعنی این که در هر یک سانتی متر به طور استادانه ای 8 گره بافته شده است. همچنین استفاده از ابریشم در نخ تار ( چله ) ، متن حاشیه، متن اصلی فرش، گل ها. و بوته ها سبب بوجود آمدن محصول 90% ابریشمی شده است. استفاده از پشم اندک در این محصول به دلیل ایجاد نقوش برجسته در متن فرش می باشد.
یکی از دلایلی که این طرح را در بازار بسیار فراوان کرده ، کثرت طراحان کوچه بازاری فعال در این زمینه می باشد. که به راحتی با عوض کردن چند گل در متن یا حاشیه محصول ، طرح جدیدی را خلق میکند . گاهاً این نتیجه بسیار مطلوب تر از طرح اصلی و گاها طرحی خلق می شود که هزینه های تولید محصول را تلف میکند. البته داشتن رنگ آمیزی های متفاوت برای این طرح نیز دلیلی برای زیاد بودن این طرح در بازار می باشد. که هرکسی که شناخت کمی از فرش داشته باشد. میتواند با تغییر کارت رنگ فرش ، محصولی متفاوت از لحاظ رنگ آمیری ولی مشابه در طرح تولید کند.
معنی کلمه خطیب در فرهنگ معین

معنی کلمه خطیب در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:خطابه

معنی کلمه خطیب در ویکی واژه

واعظ، سخنران.
خطباء.

جملاتی از کاربرد کلمه خطیب

خطیب عشق ندا کرد با زبان فصیح که خلق جمله مریضند و عاشق است صحیح
مراحل آموزش ابتدایی، که شامل دو مرحله اول از آموزش چهار ساله است، شامل چهار سال آموزش ابتدایی اجباری و به دنبال آن یک دوره آموزشی اجباری چهار ساله اضافی در دوره راهنمایی خواهد بود که پس از آن دانش‌آموزان می‌توانند بین تحصیل در مدرسه راهنمایی عمومی یا راهنمایی حرفه‌ای و دینی که از آنها به عنوان «مدارس امام خطیب» یاد می‌شود انتخاب کنند.
بلبل خطیب مجلس گلزار ما بُود ما را هوای واعظ و بانگ خطیب نیست
احمد کافی (١٣ مرداد ۱۳۱۵، مشهد – ۳۰ تیر ۱۳۵۷، چناران) از روحانیان و خطیبان معروف پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و مؤسس مهدیه تهران بود. سخنرانی‌های وی معمولاً بسیار پرشور بود و نقش مؤثری در انقلاب ایران داشت.
خطیب فتنه به خلقی همی دهد پاسخ رسول جنگ به جمعی همی برد پیغام
سورهٔ ناس و فلق نام «مُشَقْشِقَتَان» را هم بر خود دارند. مُشَقْشِقْ (مفرد مشقشقتان) به معنی خطیب ماهر و دارای صوت قوی است. این دو سوره همچنین «مُعَوِّذَتَیْن» نام گرفته‌اند. از آن‌جا که سورهٔ ناس دومین سوره از معوذتین است، به آن «مُعَوِّذَةُ الثّانیَة»، به‌معنای مُعَوِّذَهٔ دوم، هم گفته می‌شود.
ابوالحسن سلیمان بن عبدالله ماحوزی بحرانی (زاده: ۱۵ رمضان ۱۰۷۵ قمری، روستای دونج از ماحوز در بحرین - درگذشت:۱۱۲۱ قمری، بحرین) فقیه، محدث، خطیب و شاعر شیعه قرن یازدهم هجری بود.
خواجه امام خطیب نوحی بادا عمر تو از عمر نوح نیز فزونتر
خطیب فاخته بر منبر سرو مناقب خوان بود شاه جهان را
درست گفتی، لیکن نگفتی آن خطیب نبرد و نخلد بر کسی نباشد چیر
نام و نسب ابن بطوطه در ابتدای سفرنامه‌اش به صورت «ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن ابراهیم» آمده‌است. با این حال، لسان‌الدین خطیب از نویسندگان معاصر او در الإحاطة في أخبار غرناطة نام و نسب او را به صورتی کامل‌تر، «محمد بن عبدالله بن محمد بن ابراهیم بن عبدالرحمن بن یوسف» معرفی می‌کند و اضافه می‌کند که مکنی به «ابوعبدالله» و معروف به «ابن بطوطه» است. برای او دو لقب «شرف‌الدین» و «شمس‌الدین» را برشمرده‌اند. به نوشتهٔ ابن جزی، او در مشرق‌زمین به شمس‌الدین ملقب بوده‌است. ریشهٔ واژهٔ «بطوطه» مشخص نیست اما حرف ط در آن هم به صورت مشدد و هم به صورت مخفف آمده‌است. با این حال، صورت مشدد آن درست‌تر به نظر می‌رسد.
در میان کسانی که از او روایت کرده‌اند، افرادی با مذاهب غیر امامی مانند خطیب بغدادی به چشم می‌خورد.
ز هر فن گرد او جمع حکیمان خطیبان و دبیران و ادیبان
طاهر گفت: جزاکم اللّه خیرا، سخن نیکو گفتید و حقّ بزرگ راعی‌ بجای آوردید. و برخاست نزدیک امیر رفت و این جواب بازگفت. امیر سخت شادمانه شد و گفت: ای طاهر، چون سعادت آید، همه کارها فراخور یکدیگر آید ؛ سخت بخردوار جوابی است و این قوم مستحقّ‌ همه نیکوییها هستند. بگوی تا قاضی و رئیس و خطیب و نقیب علویان‌ و سالار غازیانرا خلعتها راست کنند هم اکنون، از [آن‌] رئیس و نقیب علویان و قاضی زر و از آن دیگران زراندود، و بپوشانند و پیش‌آر تا سخن ما بشنوند و پس با مرتبه‌داران‌ از آن سوی شهر گسیل‌شان کن‌ هرچه نیکوتر.
نسب کامل او «کمال‌الدین ابوالمکارم عبدالواحد بن خطیب عبدالکریم بن خلف بن نَبهان انصاری دمشقی زملکانی» ذکر شده‌است. زادهٔ روستای زملکان/زملکا در غوطهٔ دمشق است. کمال‌الدین به قضاوت صرخد رسید، مدتی در بعلبک به تدریس پرداخت. درگذشتش در مارس ۱۲۵۳/ محرم ۶۵۱ بود.
ابوالفضل خطیبی (۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۹ – ۲۱ دی ۱۴۰۱) نویسنده، شاهنامه‌شناس و پژوهشگر زبان و ادب فارسی بود که با درجهٔ استادیار، عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مشاور علمی گروه فرهنگ‌نویسی بود.
بافتن برایش تجربه‌های رنگینی بود و هدفی جز لذت بردن و کشف و شگفتی نداشت. همراهی علی خطیب شهیدی، هدفی جدی تر به کار بخشید. تصمیم و اراده آن‌ها احیای شبکه پارچه بافی سنتی شد. آن‌ها سفر می‌کردند، از دیدن مردمی که گذشته خود را نه قبول و نه به یاد داشتند، در خود می‌رفتند و برمی‌گشتند…
خرد خطیب دل است و دماغ منبر او زبان به صورت تیغ و دهان نیام آسا
هنگامی‌که خطیب بغدادی نگارندهٔ معروف تاریخ بغداد به همدان سفر کرد با مشایخ بزرگ شهر دیداری داشت که یکی از این مشایخ ابو محمّد جعفر بن محمّد ابهری بود.
هنوز گوئی از پرتو هنر زنده است خطیب مصقع سحبان که بود پور ز فر