تطهر

معنی کلمه تطهر در لغت نامه دهخدا

تطهر. [ ت َ طَهَْ هَُ ] ( ع مص ) سر و تن شستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پاک شدن و غسل آوردن زن از خون و جز آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پاک شدن و سر و تن شستن. ( آنندراج ). پاک شدن ازریم و آلودگی و غسل کردن زن. ( از اقرب الموارد ). || پرهیز کردن از گناه و از هر زشتی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خود را بازداشتن از گناه. ( آنندراج ). خودداری کردن از گناه. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه تطهر در فرهنگ معین

(تَ طَ هُّ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) پاک شدن ، سرو تن شستن . ۲ - (اِمص . ) شست وشو.

معنی کلمه تطهر در فرهنگ فارسی

( مصدر ) پاک شدن سر و تن شستن . ۲ -( اسم ) شست و شو .

معنی کلمه تطهر در ویکی واژه

پاک شدن، سرو تن شستن.
شست وشو.

جملاتی از کاربرد کلمه تطهر

یا رسول اللَّه، اللَّه یقرئک السلام، و یقول: و انا احب منها ثلثا «توبة التائبین، و طهارة المتطهرین و دعوة المضطرین.»
از میدان جهاد میدان ریاضت زاید. قوله تعالی: «فیه رجال یحبون ان یتطهروا». ریاضت نرم کردنست، و آنرا سه رکنست: ریاضت افعال بحفظ، و ریاضت اقوال بضبط، و ریاضت اخلاق برفق. و ریاضت افعال به سه چیز است: اتباع علم، و غذای حلال، و دوام ورد. و ریاضت اقوال سه چیزست: قراءت قرآن، و مداومت عذر، و نصیحت خلق. و ریاضت اخلاق سه چیزست: فروتنی، و جوانمردی، و بردباری.
و اما عادل حاکم به سویت باشد که رفع و ابطال این فسادها کند و خلیفه ناموس الهی بود در حفظ مساوات، پس خویشتن را از خیرات بیشتر از دیگران ندهد و از شرور کمتر. و از اینجا گفته اند: الخلافه تطهر. بعد ازان گفته است: عوام مرتبه حکومت کسی را دانند که به شرف جنس و نسب مشهور بود یا کسی را که به یسار بسیار مستظهر باشد. و اهل عقل و تمییز حکمت و فضیلت را از شرایط استعداد این منزلت شناسند، چه این دو فضیلت سبب ریاسات و سیادت حقیقی بود و مرتب مرتبه هر یکی در درجه خویش.
روی مالک عن نافع عن ابن عمر انّه: طلق امراته و هی حائض فی عهد رسول اللَّه (ص) فسأل عمر بن خطاب رسول اللَّه (ص) عن ذلک فقال: «مره فلیراجعها ثمّ لیمسکها حتّی تطهر ثمّ تحیض ثمّ تطهر ثمّ ان شاء امسک بعد و ان شاء طلّق قبل ان یمسّ، فتلک العدّة الّتی امر اللَّه تعالی ان یطلّق لها النّساء»
قوله: وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ هذا کقوله: إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ و إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ و لهذا قال تعالی فی موضع آخر تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً. قالَ مُوسی‌ لمؤمنی قومه یا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ فَقالُوا عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنا ثمّ دعوا فقالوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ای لا تطهرهم و لا تسلّطهم علینا فیروا انّهم خیر منّا فیزدادوا طغیانا و یقولوا لو کانوا علی حقّ ما سلّطنا علیهم فیفتتنوا و قال مجاهد لا تعذبنا بعذاب من عندک فیقول قوم فرعون لو کانوا علی حقّ لما عذّبوا و یظنّوا انّهم خیر منّا فیفتتنوا و قیل لا تسلّطهم علینا فنرتاب وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکافِرِینَ‌