خواطر

معنی کلمه خواطر در لغت نامه دهخدا

خواطر. [ خ َ طِ] ( ع اِ ) ج ِ خاطر. خاطرها. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ). رجوع به خاطر شود :... و خواطر بکنه آن نتواند رسید. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه خواطر در فرهنگ معین

(خَ طِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ خاطر، اندیشه ها.

معنی کلمه خواطر در فرهنگ عمید

= خاطر

معنی کلمه خواطر در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع خاط اندیشه ها .
جمع خاطر خاطر ها

معنی کلمه خواطر در دانشنامه آزاد فارسی

خَواطِر
(جمع خاطر، به معنی آنچه به دل وارد می شود) در اصطلاح عرفا، خطابی که بر دل می گذرد و آن، یا ربانی است یا مَلکی، یا نفسانی یا شیطانی. هیچ یک از این خطاب ها پیوسته در دل نمی ماند و ورود آن به دل ارادی نیست. در دسته بندی خواطر میان عرفا اختلاف است. ابوطالب مکی به شش خاطرِ نفس، روح، عدو، ملک، عقل، و یقین معتقد است. مجدالدین بغدادی به هفت خاطر و نجم الدین کبری به پنج خاطر معتقدند. به اعتقاد عرفا تشخیص خواطر در ابتدای راه سالک برای او دشوار است و او باید بکوشد تا هر گونه خاطری را نفی کند و برای تشخیص آن ها به خدا متوسّل شود. سالک باید پیوسته زنگ هوی وهوس را از آینۀ دل بزداید تا صورت های حقیقی در آن منعکس شود و خیر را از شر بازشناسد.

معنی کلمه خواطر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خواطر (جمع خاطر)، اصطلاحی در تصوف و عرفان ، به معنای اندیشه و خطابی که به سرعت بر دلِ سالک می گذرد بدون اینکه خود او اراده کرده باشد، هرچند قدرت دفع آن را از دل دارد.
خاطر در لغت به معنای خطاب و اندیشه ای است که به شتاب بر قلب وارد می شود و در آن درنگ نمی کند. به نظر ابن فارس ، خَطَر دارای دو ریشه ، و ریشۀ دوم آن به معنای اضطراب و حرکت است و خواطر را نیز به سبب همین اضطراب و عدم قرار خواطر نامیده اند. چه بسا تداوم معنای اصطلاحی آن به حدیثی از پیامبر («حَتّی یخْطِرَ الشَّیطانُ بَینَ المَرْءِ وَ قَلْبِهِ، تا اینکه شیطان میان شخص و قلبش خطور می کند») و امیرمؤمنان («وَلِلْقُلوبِ خَواطِرُ لِلْهَوَی ، و دلها خواطری دارند که آنها را به سوی هوای نفس می خواند») بازگردد که مؤمنان را از خطورات ( وساوس ) شیطان پرهیز داده اند.
تقسیم بندی چهارگانه
ظاهراً حکیم ترمذی نخستین کسی است که اشاره ای کوتاه به بحث خواطر کرده است و می توان تقسیم بندی چهارگانۀ انواع خواطر در آثار بعدی را به طور ضمنی در سخنان او یافت .به نظر وی ، قلب خزانۀ خداست و شیطان و نفس و حتی فرشتگان نمی توانند از محتوای آن مطّلع شوند، اما سینه ( صدر ) این گونه نیست و خواطری که وارد سینه می شود یا از فرشته (مَلَک ) است یا از نَفْس ( وسواس ).خواطر مَلَکی با حمایت خدا می آید و برحسب میزان قوّت نور سالک به سیر الی الله تبدیل می گردد.خواطر نفسانی مانند دود و ابر اطراف قلب را در سینه فرا می گیرد و آن را در تاریکی فرو می برد و در اینجاست که وسوسه های نفس و شیطان ، یکی پس از دیگری ، وارد می شود.خواطر نفسانی جز با مجاهده در ذات خدا و پرهیز از اشتغالات دنیا درمان نمی پذیرد.
کشف خواطر یکی از ارکان ده گانه تصوف
کلابادی یکی از ارکان ده گانۀ تصوف را کشف خواطر به شمار آورده است ، یعنی بررسی و کاوش در هر خاطری که بر دل وارد می شود تا آنچه را از آنِ حق است متابعت کند و غیر آن را فرو گذارد.
انواع خواطر
...

معنی کلمه خواطر در ویکی واژه

جِ خاطر؛ اندیشه‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه خواطر

و گفت: هیچ چیز نیست از عبادات نافعتر از اصلاح خواطر.
کواکب را نظرهای دلفروز خواطر را بحکمت مشکل آموز
خداوندا و پادشاها بزرگوارا و کردگارا! این آدم خاکی طراز وشی تقریب را بدست عصیان ملطخ گرداند، و سر از ربقه طاعت بیرون کشد، و ما را از قدس و تقدیس آفریده، سینه‌های ما بتهلیل و تسبیح آراسته و این اسباب ما را ساخته؟ چنین گویند آتشی از مکنونات غیب پدید آمد و قومی فریشتگان را بسوخت، و بنعت عزت این خطاب برفت که إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ شما که نظارگیان اید نظاره همی کنید شما را با خزائن اسرار الهیت ما چه کار؟ و در مکنونات غیب ربوبیت ما چه تصرف؟ تعبیه الهیت ما و مکنونات اسرار ربوبیت ما ما دانیم، خواطر مختصر را علوم و عقول جز وی را فهمهای معلول و بصائر محدث را باسرار الهیت ما چه راه! وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ ما در ازل حکم چنان کردیم که چراغ حقایق معرفت در سینه آدم خاکی روشن گردانیم، و منشور ولایت خاکی بدست او دهیم، و روایت ممالک زمین در قلب لشکر او نصب کنیم، شما که مقربان مملکت‌اید پیش تخت دولت آدم چاکروار سماطین بر کشید، و او را سجود کنید، و شما که گرد عرش ما طواف میکنید جنایت ناکرده ذریت آدم را که هنوز در وجود نیامدند استغفار میکنید و روش ایشان را سلامت میخواهید، و سلّم و سلّم می‌گویید، تا چون در وجود آیند قدم ایشان را بر بساط عبودیت فتوری نباشد. و شما که نقیبان حجب‌اید، اهل غفلت را از ذریت آدم میگریید تا بسبب گریستن شما معصیت ایشان بمغفرت خود بپوشیم. و شما که اهل رفرف‌اید، ازین زلال که زیر عرش ما موج میزند راویه نور بر گیرید، و روز رستاخیر که ایشان منتظر باشید تا چون فزع اکبر در قیامت پدید آید، و دارا دار و گیراگیر هیبت و سیاست برخیزد، مؤمنان ایشان را از آن فزع امن دهید و سلام ما بایشان رسانید. اینهمه بآن فرمودیم تا شما که فریشتگانید شرف خاکیان بدانید و بر حکم ما اعتراض نکنید.
و بشتر خرق عادات که آن را کرامات گویند درین مقام پدید آید از اشراف بر خواطر و اطلاع بر مغیبات و عبور بر آب و آتش وهوا و طی زمین و غیر آن. و این جنس کرامات را اعتباری زیادتی نباشد. زیرا که اهل دین و غیر اهل دین را بود. چنانک خواجه علیه‌السلام از این صائد پرسید «ما تری؟» قال «اری عرشا علی‌الماء» فقال النبی صلی‌الله علیه و سلم «ذاک عرش ابلیس» و دیگر آنک جنس این خرق عادات دجال را خواهد بود تادر حدیث آمده است که مرد را بکشد و زنده کند.
سدی گفت: بهشتیان به در بهشت رسند، درختی بینند از ساق آن دو چشمه روان. از یک چشمه بیاشامند، هر چه غل و حسد و حقد و عداوت است که در دنیا در نهاد و سرشک ایشان بود، چون آن شراب بیاشامند از آن همه پاک شوند، و از چشمه دیگر غسل کنند تنهای ایشان پاکیزه و روشن گردد، و خوشبوی شوند! از آن پس نه تن ایشان شوخ پذیرد، نه در دل ایشان وسواس و خواطر ردی آید.
(مقاله‌های بین المللی) الارتباط بین الله و الانسان (۱ و ۲)، نشاة شعر العربی (۱ و ۲)، خواطر و آرا، من وحی اقتصادنا، الامداد الغیبی (۱).
و آن کتابی است ملقب به سندباد. فراهم آورده حکمای عجم. صفحات او پر از بدایع فطرت و صنایع فکرت و عجایب عقل و غرایب فضل و نوادر خواطر و نفایس ضمایر. آب حیات دلهای مرده و روضه انس جانهای پژمرده. مآثر و مفاخر او بی حد.
چندان بزی که از عدد سال عمر تو عاجز بود خواطر و حیران شود فکر
خواطر چون سوارانند و زوتر زی وطن آیند و یا بازان و زاغانند پس در آشیانستی
بوعلی ثقفی گویدکه: بوحفص گفت: هرکه افعال و احوال خود به هروقتی نسنجد به میزان کتاب و سنت و خواطر خود را متهم ندارد او را از جمله مردان مشمر.
و گفت: فاضلترین وقت‌هاء تو آنست که از خواطر و وساوس نفس رسته باشی و مردمان از ظن بد تو رسته باشند.