سود
معنی کلمه سود در لغت نامه دهخدا

سود

معنی کلمه سود در لغت نامه دهخدا

سود. ( اِ ) در مقابل زیان و به عربی نفع گویند. ( برهان ). پهلوی «سوت » ( نفع، فایده )، ریشه اوستایی «ساو» ( فایده بردن )، رجوع شود به نیبرگ ص 209، بلوچی «سوت » ، «سیت » . ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). نفع. فایده. ضد زیان. حاصل. منفعت. انتفاع. ( ناظم الاطباء ). نفع. فایده. مقابل زیان. ( آنندراج ) :
مرا امروز توبه سود دارد
چنان چون دردمندان را شنوشه.رودکی.سخن کاندرو سود نه جز زیان
نباید که رانده شود بر زبان.ابوشکور.تکاپوی مردم بسود و زیان
بتا و مگر هر سویی تازیان.ابوشکور.کیست کش وصل تو ندارد سود
کیست کش فرقت تو نگزاید.دقیقی.بتن جامه بدرید و زاری نمود
همی گفت از این کار ناری چه سود؟.فردوسی.که بازاریان میوه دانند سود
کدیور بود مرد کشت و درود.فردوسی.گاه توبه کردن آمد از مدایح وز هجی
کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی.منوچهری.نتوانیم که از ماه و ستاره برهیم
ز آفتاب و مهمان سود ندارد هربی.منوچهری.دل برد و مرا نیز بمردم نشمرد
گفتار چه سود است که ورغ آب برد.فرخی.مایه نگاه می باید داشت و سود طلب کرد. ( تاریخ بیهقی ). عاقبت کار بازنمودیم سود نداشت. ( تاریخ بیهقی ). گرد عالم گشتن چو سود پادشاه ضابط باید. ( تاریخ بیهقی ).
وام دم توست و بدین سود نیست
خویش دهی باز همی جز کلام.ناصرخسرو.بیداریت آن روز ندارد پسرا سود
دستت نگرد چیز مگر طاعت و کردار.ناصرخسرو.هر آن کس که نادان و بی رأی و بن
نه در کار او سود، نی درسخن.اسدی.همه کس پی سود باشد دوان
نخواهد کسی خویشتن را زیان.اسدی.نه از او میوه خوب و نه سایه
نه از او سود خوش نه سرمایه.سنایی.اگر حاتم سخی بوده چه سودت دارد ای خواجه
تو حاتم گرد یک چندی بنه حاتم ستایی را.سنایی.بیچاره سوگند میخورد و سود نداشت. ( کلیله و دمنه ). که زیان دیگران را دیده باشد و سود تجارب ایشان برداشته. ( کلیله ودمنه ).
چو او بمیرد آنگاه مرثیت گویم
چو نشنود که چه گویم چه سود گفتارم.

معنی کلمه سود در فرهنگ معین

[ په . ] (اِ. ) ۱ - فایده ، نفع . ۲ - ربح . ۳ - حاصل ، محصول . ۴ - فتح ، پیروزی .

معنی کلمه سود در فرهنگ عمید

۱. (اقتصاد ) درآمدی که در معامله یا تولید نصیب فرد می شود.
۲. [مقابلِ زیان] نفع، فایده.
* سود ناویژه: [مقابلِ سود ویژه] (اقتصاد ) درآمدی که هزینۀ بهره برداری را از آن کسر نکرده باشند، سود ناخالص.
* سود ویژه: [مقابلِ سود ناویژه] (اقتصاد ) درآمدی که پس از هزینۀ بهره برداری باقی بماند، سود خالص، نفع خالص.
ماده ای سفید، جامد، جاذب رطوبت، و سوزاننده که در آب با تولید حرارت حل می شود و در بیشتر خواص شبیه پتاس می باشد، سود سوزان.
= اَسود

معنی کلمه سود در فرهنگ فارسی

کشوریست در شمال اروپا درشبه جزیره اسکاندیناو میان نروژ و دریای بالتیک بمساحت ۴۵٠٠٠٠ کیلومتر مربع و دارای ۸۲۸٠٠٠٠ تن جمعیت پایتخت آن شهر استکهلم است و شهرهای مهم دیگرش عبارتند از : گوتبرگ مالمو نورکوپینگ هلسینگبرگ اوپسالا که از مراکز علمی و دینی و دارای دانشگاه معروفی است مذهب مردم پروتستان است . و همه سوئدیان خواندن ونوشتن را بلدند . حکومت سوئد مشروطه سلطنتی است و پادشاه رئیس قوه مجریه است . این کشور با آنکه کوهستانی است دارای اراضی حاصلخیز است و دستگاه آبیاری منظم دارد . سرزمین سوئد جنگلهای بسیار دارد بطوری که نزدیک سه پنجم مساحت این کشور را جنگل پوشانده و بهمین جهت چوب یکی از صادرات آن کشور است . گله داری و تربیت حیوانات در سوئد کاملا ترقی کرده مخصوصا در قسمت جنوبی کشور گاو و گوسفند وپرندگان بسیار تربیت میشوند انواع لبنیات از صنایع صادر میگردد . از دریای شمال دریای بالتیک و دریاچه های داخلی ماهی زیاد صید میشود و آن هم از منابع مهم ثروت اهالی بشمار میرود . زغال سنگ در سوئد کم است ولی معادن آهن زیاد و محصول آن از بهترین آهنهای دنیاست . مس سرب روی و نقره نیز یافت میشود . بخش اعظم نیرویی که در کارخانه ها و بنگاههای صنعتی کشور بکار میرود از آبشارها گرفته میشود . صنعت فلز کاری در سوئد بسیار ترقی کرده . چوب بری و تهیه خمیر چوب برای کاغذ سازی جهت صدور بکشورهای دیگر رواج دارد .
قلیا، نمک قلیایی، ازخاکستراشنان واملاح سودیوم، بهره، فایده، نفع، ضدزیان
( اسم ) گونه ای اشنیان است که در صحاری افریقا به فراوانی می روید ( مانند اشنیان ) و از خاکستر باقی مانده از سوختن آن به مناسبت داشتن املاح پتاسیم فراوان در صابون سازی استفاده میکنند . و نیز خاکستر آن را جهت شستن پارچه های پشمی به کار برند دلوق سویده . ۲ - جسمی است سفید و جامد و جاذب رطوبت و محرق که در آب بسیار حل شود و آن کربنات سدیم است که سابقا از خاکستر گیاهان مذبور به دست آمده و امروزه آنرا از کلروسدیم حاصل میکنند .
سبد و آن ظرفی است که از چوبهای باریک و نرم بافند

معنی کلمه سود در دانشنامه عمومی

سود (اقتصاد). سود در نظریهٔ اقتصاد خرد نئوکلاسیک، دو معنای مرتبط اما متمایز دارد.
سود اقتصادی مشابه سود حسابداری است ولی کوچک تر زیرا بازتاب دهندهٔ کل هزینهٔ فرصت ( هم صریح و هم تلویحی ) یک ریسک برای سرمایه گذار است. سود نرمال به وضعیتی اشاره دارد که در آن سود اقتصادی صفر است. مفهومی مرتبط، گاهی در زمینه های مشخص معادل سود لحاظ می شود، رانت است.
سود (فیلم ۲۰۲۱). سود ( به تامیلی: Laabam ) و ( به انگلیسی: Profit ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۱۶ و به کارگردانی اس. پی جاناتان است. در این فیلم بازیگرانی چون ویجی سیتوپاتی، شروتی حسن، جاگاپاتی ببو و سای دنشیکا ایفای نقش کرده اند.
سود (مجارستان). سود ( به مجاری: Sződ ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه واتس واقع شده است. سود ۱۴٫۳۸ کیلومتر مربع مساحت دارد.
معنی کلمه سود در فرهنگ معین
معنی کلمه سود در فرهنگ عمید

معنی کلمه سود در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بهره و ربح را سود گویند. به عبارت دیگر در آمد افزون بر سرمایه را سود گویند. از احکام آن در بابهای زکات، خمس، تجارت، شرکت، مضاربه و ودیعه سخن گفته اند.
سود که در لغت عرب از آن به «ربح» تعبیر می شود، عبارت است از درآمد افزون بر سرمایه (رأس المال) که از راه تجارت و کسب به دست می آید.
حکم
سود یا مشروع است یا نامشروع.
← سود مشروع
بنابر قول برخی، چنانچه مالک با مالی که زکات بدان تعلق گرفته، قبل از اخراج زکات، تجارت کند و سود ببرد، مستحقان زکات به نسبت، در سود به دست آمده نیز سهیم اند؛ لیکن اگر مالک زیان ببیند، از جیب خود او رفته است. برخی گفته اند: معامله نسبت به سهم فقرا فضولی است. بنابر این، با اجازه حاکم شرعی، سود به نسبت سهم فقرا، به ایشان داده می شود و با عدم اجازه، معامله باطل است.
← زکات مال مضاربه ای
...
[ویکی الکتاب] معنی سُودٌ: سیاهان (جمع اسود)
معنی لَّن یَنفَعَکُمُ: هرگز به شما سود نمی دهد
معنی یَنفَعُ: سود دارد- نفع می رساند (عبارت "یَنفَعُ ﭐلنَّاسَ" یعنی : برای مردم سود دارد)
معنی مَا رَبِحَت: سود نکرد
معنی نَفْعاً: نفع - سود
معنی نَّفْعِهِمَا: نفع آن دو - سود آن دو
معنی تَنفَعَهُ: به او سود رساند
معنی لَا تَنفَعُهَا: به آن سود ندهد
معنی لَّا یَنفَعُ: سود نمی دهد - نفع ندارد
معنی لَّن تَبُورَ: هرگزنابود نمی شود -هرگز کساد و بی سود نمیشود
معنی نَفَعَهَا: به آن سود داد - به آن نفع رسانید
معنی تَنفَعُ: سود دارد- نفع می رساند
ریشه کلمه:
سود (۱۰ بار)
«سود» جمع «اسود» به معنای سیاه است.

معنی کلمه سود در ویکی واژه

فایده، نفع.
(حسابداری): بهره، فایده.
ربح.
حاصل، محصول.
فتح، پیروزی.

جملاتی از کاربرد کلمه سود

دلم تا کی چنین افگار باشد ز سودای تو آتش بار باشد
همچنین، می‌توان از این الگو برای پرس‌وجو از پایگاه‌داده نیز سود برد.
چند گویی که: ترک عشق بکن؟ عقل مستست و جان همه سوداست
عاشقان مست را وقت صبوح سود کی بخشد مقالات ای پسر
بی‌او چنانکه عادت سوداپزان بود هردم چو آب از آتش دل جوش می‌کنیم
ابومسیلمه گر دعوی نبوت کرد جز این چه سود که خوانند خلق کذابش
گهی کردی به دیده دامنش جای که روزی سوده رو بر پشت آن پای
دیده دور از تو نیا سوددمی، خواب چسان آید اکنون که بدیدار تواش کار افتاد
چو گیتی ز سودای او مست شد ز پای اندر افتاد و از دست شد
سوزش من از چراغ خانه پرس کوست سوزان هر دم از سودای من
اکسوداس با فروش ۳۰۳٬۰۰۰ نسخه در هفتهٔ نخست، بیشترین فروش هفتگی را در سطح جهانی داشت. فروش نهایی اکسوداس و نسخهٔ بسته‌بندی‌شدهٔ آن، درمجموع به بیش از یک میلیون نسخه رسید.
مر ترا روی خویش بنمودی تا روانت بدو بیاسودی
یکی از نوشته‌های مربوط به علم کلام از نیشابوری است. نویسنده تلاش می‌کند از فلسفه به عنوان ابزاری برای بیان آرای کلامی خویش سود جوید. وی امامت را بر مبنای استدلال‌های عقلی و فلسفی به علاوه استفاده از قرآن و حدیث اثبات می‌نماید. این اثر نمایندهٔ نوع خاصی از آثار در موضوع امامت از نگاه اسماعیلیان است.
ابوالأسود در سال ۶۹ هـ. ق در بصره بر اثر بیماری درگذشت.