نوشته

معنی کلمه نوشته در لغت نامه دهخدا

نوشته. [ ن َ وَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) پیچیده. درنوردیده. ( برهان قاطع ). نوردیده :
نوشته به دستار چیزی که برد
چنان هم نوشته به بیژن سپرد.فردوسی.|| طی شده. گذشته. ماضی : از روزگار گذشته و قرن های نوشته. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 118 ).
نوشته. [ ن ِ وِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) کتابت کرده شده. ( غیاث اللغات ) ( برهان قاطع ). نوشته شده. که بر آن چیزی نگاشته یا نقشی کشیده باشند. مقابل نانوشته به معنی کاغذ سفید که بر آن چیزی ننوشته اند :
از برگ چون صحیفه بنوشته شد زمین
وز ابر چون صلایه سیمین شد آسمان.فرخی. || مرقوم شده. مسطورشده. ( ناظم الاطباء ). آنچه با قلم و مداد و دیگر ابزار نوشتن بر کاغذ و امثال آن نگاشته باشند. خط. مطلب. مکتوب. || ( اِ ) نامه. کتابت. ( آنندراج ). مکتوب. رقعه. رقیمه. مرقومه. ( یادداشت مؤلف ). مراسله. ( فرهنگ فارسی معین ). دستخط : این نوشته ای است از جانب بنده ٔخدازاده بنده خدا ابوجعفر امام قائم بامراﷲ. ( تاریخ بیهقی ص 306 ). صاحب کافی اسماعیل بن عباد مسرعان دوانید و نوشته ها نوشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 59 ). نوشته ای بدو نوشت و در استمالت و استعطاف او انواع سحر و تمویه به کار آورد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 225 ). به حسام الدوله تاش رسول فرستاد و نوشته نوشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 61 ). || اثر مکتوب. کتاب. تألیف. تصنیف :
تاریخ نویس عشقبازی
گوید ز نوشته های تازی.نظامی. || سند کتبی.حجت. قبض. تمسک. قباله. سند مکتوب دین و جز آن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب ِ «نوشته دادن » شود. || سرنوشت. قضا. قدر. تقدیر. نبشته. آنچه مقدر شده است. ( یادداشت مؤلف ) :
نوشته نگردد به پرهیز باز
نباید کشیدن سخنها دراز.فردوسی.نه از دانش دگر گردد سرشته
نه از مردی دگر گردد نوشته.فخرالدین اسعد.نوشته جاودان دیگر نگردد
به رنج و کوشش از ما برنگردد.فخرالدین اسعد.دوران همی نویسد بر عارضش خط خوب
یارب نوشته بد از یار ما بگردان.حافظ.|| ( ن مف ) محتوم. حتم. ( یادداشت مؤلف ). ناگزیر. متحتم. شدنی. تغییرناپذیر: اجل نوشته. قضای نوشته :
فرق شاهی و بندگی برخاست
چون قضای نوشته آمد پیش.سعدی.

معنی کلمه نوشته در فرهنگ معین

(نِ وِ تِ ) ۱ - (اِمف . ) تحریر شده . ۲ - (اِ. ) نامه ، مراسله . ۳ - رسید، سند.

معنی کلمه نوشته در فرهنگ عمید

١. کتابت شده، مکتوب.
٢. (اسم ) سخن و مطلب مکتوب.
٣. (اسم ) نامه.
٤. (اسم ) قبض، رسید.
٥. (اسم ) [قدیمی، مجاز] سرنوشت.
٦. (صفت ) [قدیمی، مجاز] حتمی، مقدر.
۱. پیچیده شده: نَوَشته به دستار چیزی که برد / چنان هم که بستد به بیژن سپرد (فردوسی: ۳/۳۷۵ ).
۲. درنوردیده شده، طی شده.

معنی کلمه نوشته در فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) تحریر شده: جمع : نوشتجات . ۲ - ( اسم ) نامه مراسله : (( بخط او پس از آن نوشته ای بافتند که بتازی بدوستی نوشته بود ... ) )

معنی کلمه نوشته در ویکی واژه

scrittura
scritto
تحریر شده.
نامه، مراسله.
رسید، سند.

جملاتی از کاربرد کلمه نوشته

در معنی فضیلت داماد مصطفی پیران هفت زاویه محضر نوشته اند
در آسمان فرشته مهرش به جان سرشته بر عرش خوش نوشته صلوات بر محمد
چون نویسی بر سر بنوشته خط فهم ناید خواندنش گردد غلط
مستوفیان مخفی وا بیاری و بمی وجه برات فوطه بمیزر نوشته اند
در هیچ نسخه معنی لفظ امید نیست فرهنگ‌نامه‌های تمنا نوشته‌ایم
چند روز است در راه دریافت خجسته دیدار سرکار و امید گاهی میرزا که خزان از چهر بهارین بزمش رشک اردی بهشت است و دوزخ با فرنگارین کاخش شرم افزای بهشت، پویانم، و از دور و نزدیک و ترک و تاجیک نام ونشان همه را جویان، هر کس به جائی گفت و به دیگر باغ و تماشائی سرود، دویدن ها خستگی زاد و ندیدن ها گسستگی آورد، با همه ناجستن بازم تن پویه گر پی سپار است و دل چون مامی گم کرده فرزند بام تا شام کوچه گذر و خانه شمار. شهر به شهر می دوم کوچه به کوچه کو به کو. امروز هم به دستور روزهای گذشته به بنگاه مینو فرگاه گذشتم همچنان یکران تکاپوی لنگ افتاد و مینای کام و آرزو به سنگ آمد. در بزم سرکار احمد رخت درنگ گستردم، بارنامه ای بر فرهنگ دری از آنچه دوشین شب سرکار دائی باز سرود نگارش رفت و گفته های گهر سفت وی بی کاست و فزود گزارش. فروغ دیده و چراغ دوده سرکار آشوب آنکه سر تا پای دو زنده ام و پای تا سر به یکتائی پرستنده، نوشته را دید و گرفت و خواند و خواست و فرمود بندگان میرزا از این نامه های ژاژاندود یاوه پالود بی نیاز است، و خامه پارسی پردازش در ساز آفریدن و راز پروریدن خود افسون گر و جادو باز. از دوست ندیده و بهشت شنیده خود بدین چیزها که سیاهی هیچ ارزش است و گناهی بی آمرزش باز نخواهد ماند، دوست به دنیا و آخرت نتوان داد.
به غبار گرد روی تو خطی نوشته دیدم که به حسن از آنچه بودی شده هزار چندان
شیعیان از همان ابتدا، به نگارش آثاری در علم اصول توجه ویژه‌ای داشتند. مهم‌ترین این آثار، رسائل از مرتضی انصاری و کفایه الاصول از آخوند خراسانی هستند که شرح‌های بسیاری بر آنان نوشته شده‌است.
نوشته صفحه رحمت بسی ولیک کنون زهرچه خواند به جز آیت عذاب نیافت
نوشته بود که الیوم دور دور یزید است که رو به کوتهی آورد روز آل پیمبر
صحیفه آمده بنوشته یک سر همه مقصود را با عنبرتر
دیویس آپ-ادهای متعددی در روزنامه‌ها و مجله‌های چون در وال‌استریت ژورنال، لاس‌آنجلس تایمز، نیویورک دیلی نیوز، فاربز، انویسترز بزنس دیلی و سی‌ان‌ان دات کام، در سراسر کشور منتشر کرده‌است. به علاوه، دیویس هر ماه به‌طور مشترک یک ستون در پیتزبورگ تریبون-رویو می‌نویسد و وی همچنین یک کتاب درسی اقتصاد در سطح کالج را به‌طور مشترک نوشته که توسط کاگنیلا به نشر رسیده‌است. وی همچنین یکی از صاحب‌نظران همیشگی در بلیز تی‌وی است.