خط
معنی کلمه خط در لغت نامه دهخدا

خط

معنی کلمه خط در لغت نامه دهخدا

خط. [ خ َطط ] ( ع مص ) گائیدن زن رابجماع خط. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه : خط المراءة خطا. ( منتهی الارب ). || کم و اندک خوردن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ).منه : خط فلان ؛ کم و اندک خورد فلان. ( منتهی الارب ). || شکافتن گور را. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه : ما خط غباره ؛ ماشقه. || شکافتن و حفر قبر کردن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). || منع کردن و بازداشتن غیر را از چیزی. منه : خط علیها ( این فعل با کلمه علی متعدی میشود ). || خطوط پیدا شدن در روی کسی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه : خط وجهه ؛ خطوط پیدا شد در روی آن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). || خط دمیدن عذار کودک. || جهت بنا خط کشیدن گرداگرد زمین و حد پیدا کردن. || گرفتن زمین را برای خود نشان کردن آنرا تا بدانند که آنجا را برای بنا کردن خانه خود برگزیده. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه : خط الخطه. ( منتهی الارب ). || بروی چیزی علامت یا خط گذاردن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ). || نوشتن نامه را با دست یا با قلم.( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه :خط الکتاب بیده و بالقلم. ( منتهی الارب ). کتابت. نوشتن. ( یادداشت بخط مؤلف ) ( ناظم الاطباء ) :
همچنان کز قول ما قولش به است
خط او از خط ما نیکوتر است.ناصرخسرو.چشم و گوش خلق بی قول رسول
از خط و از قول او کور و کر است.ناصرخسرو.چو خطش قلم راند بر آفتاب
یکی جدول انگیخت از مشک ناب
فلک زآن خط جدول انگیخته
سواد حبش را ورق ریخته.نظامی. || ( اِ ) نوعی از جماع است. ( منتهی الارب ). ج ، خطوط، اخطاط. || راه خفیف در زمین نرم. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). طریق. سبیل. ( یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خطوط، اخطاط :
تا تو باشی ز راستی مگذر
مکش از خط راستگاران سر.اوحدی.- اتومبیل خط اصفهان ؛ اتومبیل راه اصفهان.
- اول خط ؛ ابتدا راه. مبداء مسیر.
- ته خط ؛ انتهای راه.
- خط آهن ؛ راه آهن. رجوع به راه آهن شود.
- خطخط ؛ راه راه. میل میل. کنایه از پارچه یا نقش که خطوط موازی بروی دارد.

معنی کلمه خط در فرهنگ معین

(خَ طّ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - اثر و نشانة قلم بر کاغذ و غیره . ۲ - نوشته . ۳ - نویسندگی . ۴ - فرمان . ۵ - کنایه از: موی صورت که تازه در آمده . ۶ - فاصلة بین دو نقطه (ریاضی ). ۷ - مسیر ویژة رفت و آمد پیوستة یک یا چند وسیلة نقلیه . ۸ - خوشنویسی . ۹ - مرام ،

معنی کلمه خط در فرهنگ عمید

۱. مجموع نشانه هایی که کلمات یک زبان با آن نوشته می شود.
۲. دست خط.
۳. خوشنویسی: کلاس خط.
۴. شیوه ای که با آن الفبای یک زبان نوشته می شود: خط نستعلیق.
۵. [مجاز] نوشته.
۶. [مجاز] سند.
۷. سطر.
۸. [مجاز] مسیر حرکت پیوستۀ یک وسیلۀ نقلیه: خط تهران مشهد.
۹. اثر قلم بر روی کاغذ یا چیز دیگر.
۱۰. راه راست و طولانی.
۱۱. فاصلۀ میان دو نقطه.
۱۲. آنچه دو نقطه را به هم وصل کند.
۱۳. [قدیمی، مجاز] حُکم، فرمان.
* خط حامل: (موسیقی ) = حامل
* خط سبز: [قدیمی، مجاز] موی لب که تازه بر پشت لب جوانی روییده باشد: ای نقطهٴ سیاهی بالای خط سبزت / خوش دانه ای ولیکن بس بر کنار دامی (سعدی۲: ۵۸۸ ).
* خط کوفی: نوعی خط عربی که در بیشتر حروف خط افقی و عمودی کشیده می شود و برای نوشتن کتیبه ها در ساختمان های مذهبی به کار می رفت.
* خط مستقیم (راست ): (ریاضی ) کوتاه ترین خطی که دو نقطه را به یکدیگر متصل می کند.
* خط خمیده (منحنی ): (ریاضی ) خطی که نه مستقیم باشد نه منکسر.
* خط شکسته ( منکسر ): (ریاضی ) خطی غیرمستقیم و مرکّب از چند قطعه خط مستقیم که در پیچ و خم های آن زاویه هایی تشکیل می شود.
* خط میخی: نوعی خط قدیمی با علایمی به شکل میخ که در کتیبه های هخامنشی به کار رفته است.

معنی کلمه خط در فرهنگ فارسی

بندری است در بحرین و نیزه های خطی بدانجا منسوبست .
( اسم ) ۱ - اثر و نشان. قلم بر کاغذ و غیره نوشته نبشته . یا خط فرمان سند حکم . ۲ - مجموع نشانه هایی که برای تحریر در یک زبان بکار میرود از حروف و علایم : خط فارسی خط فرانسوی . ۳ - ( حروفیه ) نشانه آیت. ۴ - فاصل. بین دو نقطه . ۵ - کشش قلم و مانند آن که بین دو نقطه را اتصال دهد . یا خط آهن . دو خط موزی آهنین که بین دو نقطه در زمین و بر روی تراورسهایی کار گذاشته شود و قطار آهن از روی آن عبور کند . یا خط اتحاد . خطی است منحنی که روی دو یا چند نوت هم اسم و هم صدا گذارده شود و صدای آنها را متحد کند . یا خط اتصال . روی چند نوت مختلف الاسم قرار میگیرد و آنها را بهم متصل میکند . یا خط افقی . خطی است که بموازات سطح آب ساکن باشد . ۲ - عالم برزخ . یا خط عمودی . خطی است که بر خط دیگر عمود باشد . یا خط قایم ( قائم ) خطی است که بموازات شاغول باشد . یا خط مختلط . خطی است مرکب از مستقیم و منحنی . یا خط مستقیم ( راست ) . خطی راست بین دو نقطه و آن کوتاهترین فاصل. بین آن دو نقطه است مانند : - یا خط منحنی . خطی است که نه مستقیم باشد و نه منکسر مانند : یا خط منکسر ( شکسته ) . خطی است مرکب از چند قطعه خط مستقیم که در یک امتداد نباشند مانند : یا سبز. خط . ۱ - سبلت نورست. جوانان . ۲ - مویی که در زیر صدغ روید. ۶ - محل تلاقی دو سطح حد سطح و آن طولی است بی عرض.۷ - تعینات عالم ارواح که اقرب مرابت وجود است عالم کبریایی .
کف انداختن دیگ یا ناراست

معنی کلمه خط در فرهنگستان زبان و ادب

{track, line} [موسیقی] 1. هریک از قطعات صوتی ضبط شده در یک مخزن ذخیرۀ اطلاعات 2. هریک از نشانک های مجزای ضبط شدۀ صوتی یا میدی
{line} [حمل ونقل ریلی] مسیری که قطار از ابتدا تا انتها طی کند
{orthography} [زبان شناسی] مجموعه ای از علائم و قواعد نظام مندی که برای نمایش واحدهای زبان در سطح نوشتار به کار می رود متـ . نظام نوشتاری

معنی کلمه خط در دانشنامه عمومی

خط (ترابری). خط عبور در ترابری و راهنمایی و رانندگی محدودۀ باریکی به عرض سه تا چهار متر در سطح سواره‏ رو است که دو طرف آن با خط ‏کشی ممتد یا منقطع مشخص می‏ شود و خودرو باید در آن حرکت کند. خودروها ملزم به صف کشیدن پشت سر هم و حرکت در یک خط هستند که معمولاً از آن با عنوان حرکت بین خطوط یاد می شود. خط عبور ممکن است در بزرگراهها پهن تر باشد و در مسیرهای روستایی یا فرعی باریک تر باشد. در ادبیات عامیانه، برای اشاره به خط عبور ( lane ) اصطلاح لاین ( line ) به کار می رود که چندان دقیق نیست.
• خط ویژه یا مسیر اختصاصی که به نوعی خاص از وسائط نقلیه اختصاص می یابد مانند: خط ویژه اتوبوس
• خط اکسپرس
• خط برگشت پذیر که در ساعاتی خاص مسیر حرکت در آن معکوس می شود.
• خط کناری یا جانبی به ویژه در ورود از جاده فرعی به اصلی
• خط سرعت یا باند تندرو
• خط آهسته یا باند کندرو
• خط سبقت
• خط انتقالی
در ایران تقسیم بندی برخی جاده های بین شهری بر اساس تعداد خط آنهاست. عموماً بزرگراهها چهار خطه و آزادراهها شش خطه هستد. در شهرها نیز خط ویژه اتوبوس رانی برای حرکت سریع تر اتوبوسهای شهری وجود دارد.
بسیاری از شهرهای متوسط و بزرگ ایران دارای مسیرهای اختصاصی برای اتوبوس هستند. شهر تهران دارای ۱۵۸کیلومتر مسیر ویژه اتوبوسهای تندرو است
خط (فیلم ۲۰۰۹). خط ( به انگلیسی: La Linea ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۹ و به کارگردانی جیمز کوتن است. در این فیلم بازیگرانی همچون ری لیوتا، اَندی گارسیا، جوردی ویلاسو، آسای مورالس، ولری کروز، بروس دیویسن، کوین گیج، دنی ترخو، گری دنیلز، جو مورتون و آرماند آسانته ایفای نقش کرده اند.
خط (نوشتار). خَط، دبیره یا زبان نگاره یا سامانه نوشتاری، هنر یا وسیله ای برای ثبت و نوشتن اندیشه ها با استفاده از نشانه ها است که به چشم آشنا باشد و دیده شود. جاحظ می گوید: خط، زبان دست و حافظ آثار… است.
در واقع، بشر از زمانی که خواست آنچه را می اندیشد نقش کند، به جهان خط و نگارش، گام نهاد. امروزه خط لاتین پر استفاده ترین و شناخته شده ترین خط در جهان است.
• از چپ به راست: لاتین، سیریلیک، یونانی، گرجی، ارمنی و اتیوپیایی و همچنین مصری، سانسکریت و اسلاوی
• از راست به چپ: عربی، عبری، کلدانی، آسوری
• از بالا به پایین: چینی و ژاپنی سطور از بالا به پایین و حروف از راست به چپ
• از پایین به بالا: مکزیکی
لازم به یادآوری هست که کهن ترین نوشته ها معمولاً از «راست به چپ» و سپس از «چپ به راست» نوشته شده است. حتی درآغاز نوعی روش شیارگونه نیز متداول بوده است. در یونان قدیم، نوعی نگارش بوده که ابتدا از راست به چپ می نوشتند و چون به انتهای سطر می رسیدند از چپ به راست می نوشتند و باهمین ترتیب تا آخر پیش می رفتند.
در قدیم الایام یک سلسله و علایمی وجود داشت که تا حدی به حفظ خاطره ها و اموری که باید حفظ شوند، کمک می کرد، نظیر: چوب خط های کوچک آلمانی های قدیم یا ریسمان های گره خوردهٔ مردمان پرو از زمان اینکاها یا گردن بندهای صدفی قوم ایروکوا به نام وامپون و بالاخره چوب خط های استرالیایی ها.
خط تصویری ( به انگلیسی: Pictogram ) مرحله دوم از مراحل اساسی خط است در این مرحله برای اظهار یک فکر، صورت آن را می کشیدند، مثلاً برای نوشتن یک حیوان، شکل آن را می کشیدند. شاید احتیاج به حفظ خاطره ها و ثبت اندیشه ها، نخستین محرک پیدایش خط در بین اقوام ابتدایی بوده است. چرا که انسان اولیه برای حفظ اموری که می خواست سال های دراز باقی بماند، ابتدا به رسم شکل و صوَر آن ها پرداخت و تصویرهای واقعی را برای ارتباط کتبی ترسیم کرد و از این تصویرنگاری، خط تصویری آغاز شد. تعداد فراوان تصویرها و عدم امکان نقش کردن مسائل عاطفی، کمبودهای این روش نگارش بود.
روش تصویرنگاری در ابتدا به رسم صورت اشیاء می پرداخت، اما بعدها کم کم تصویرها شکل ساده تر و نمادین تری به خود گرفتند و برای مفاهیم عاطفی نیز، علائمی قراردادی وضع شد. بدین ترتیب، بشر توانست با تصویر اشیایی شبیه به اندیشه ها، به نمایش اندیشه نیز اقدام کند، مثلاً نقش دو پا نشانه راه رفتن و چشم اشک آلود نشانه اندوهگینی بود. این طریق نمایش اندیشه، در تاریخ نگارش، اندیشه نگاشت ( به انگلیسی: Ideogram ) نام دارد.
خط (هندسه). خط مفهومی در هندسه است.
تعاریف گوناگون از خط موجود است که به دو دسته تقسیم می شوند: تعاریف مفهومی و تعاریف مصداقی.
تعاریف مفهومی:
خط، امتداد نقطه است.
بر اثر حرکت و امتداد یک نقطه بر صفحه در یک راستا، خط شکل می گیرد.
خط در هندسه به معنی اتصال یا امتداد دو نقطه - در یک راستا - بر روی سطح ( صفحه ) که سطح را تقسیم می کند. خط به طور مطلق از دو جهت، بی نهایت امتداد دارد. نیم خط از یک نقطه، آغاز می شود و از دیگر سو بی نهایت امتداد دارد و پاره خط از هر دو سو به دو نقطه، محدود است.
در هندسهٔ اقلیدسی، خط، عبارت است از کوتاه ترین مسیر بین دو نقطه که ممکن است از هر جهت بی نهایت امتداد پیدا کند. از سویی پاره خط کوتاه ترین مسیر بین دو نقطه است.
تعاریف مصداقی:
خط را می توان یک خم کاملاً راست، با پهنای صفر و به طور بی نهایت دراز و نابسته فرض کرد.
خط از بیشمار نقطه تشکیل شده است.
اگر امتداد در یک راستای ثابت نباشد، منحنی پدید می آید.
انواع خط: ۱ - خط راست ۲ - خط خمیده ۳ - خط شکسته انواع خط راست: ۱ - پاره خط ۲ - نیم خط
معنی کلمه خط در فرهنگ معین
معنی کلمه خط در فرهنگ عمید
معنی کلمه خط در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خط در فرهنگستان زبان و ادب

معنی کلمه خط در دانشنامه آزاد فارسی

نمونه خط مانوی
مجموع نشانه ها دربرگیرندۀ حروف و علایم که برای تحریر در یک زبان به کار می رود. خط، تولید دوبارۀ زبان است و بیش از ۲۰هزار سال قدمت دارد. خط یا شکل مناسب نوشتار، صورتی خاص از ذخیرۀ اطلاعات است که هدفی را محقق می کند. تمامی خطوط، یا اندیشه نگارند یا آوانگار؛ خط آوانگار پیچیده تر از خط اندیشه نگار است؛ اما این تقسیم بندی مطلق نیست. فرآیند طولانی و تکاملی خط هرگز مستقیم و یک دست نبوده است و جوامع به تناسب نیازشان آن را برگزیده اند. خط تمدنی جدید یا گونه ای تازه از اجتماع را پدید نمی آورد، اما جامعه را قادر می سازد گونه ای جدید از ذخیره سازی اطلاعات را بیافریند. نوشتار زمانی موجودیت می یابد که بر روی ماده ای خاص نوشته شود. در طول تاریخ برای تأمین این نیاز از وسایل و مواد گوناگونی استفاده شده است، همچون سنگ، چوب، فلز، پوست حیوانات، برگ درخت، استخوان، موم، ابریشم، پنبه، کاغذ و جز آن. بسیاری از خطوط باستانی به این سبب باقی مانده اند که بر روی سنگ، یا مواد ماندگاری مانند لوحه های گِلی پخته نوشته شده بودند. اهمیت خط از این روست که مبدأ تاریخ ملت ها را به دو گروه تقسیم می کند: گروه دارای خط، و گروه فاقد خط. شرق نزدیک در دوران باستان دو خط مهم، خط میخی و خط هیروگلیف (به معنای مقدس), را به جهان ارمغان داده است که از نخستین خط ها بودند. خط الفبایی سامی نیز در شرق نزدیک به وجود آمد. شرق باستان مهد تمدن های گوناگون و نقطۀ تلاقی فرهنگ های مختلف بوده، و اروپا در اختراع خط، دنباله روی شرق باستان بوده است. در اواخر هزارۀ دوم پیش از میلاد خط الفبایی سامی ابداع شد که ساده تر و روان تر بود، و نظامی به بار آورد که امکان گسترش وسیعی را فراهم ساخت. کتیبۀ فنیقی سنگ مزار اهرام شاه بابل، قدیمی ترین و خواناترین متن با خط الفبای سامی است. خط اوستایی، از مهم ترین خطوط ایرانِ باستان به شمار می رود که به خط آرامی شباهت دارد، و در تحریر کتاب دینی زردشتیان به کار رفته، و از کامل ترین خطوط دنیاست. خط مذکور براساس الگوی سامی از راست به چپ نوشته می شد و به نام های دین دبیره، دین دبیریه و دین فیره هم مشهور شد. خط مانوی تحول بزرگی در کتابت زبان های ایرانی به وجود آورد. خط های منشعب از آرامی عبارت اند از خط مانوی، خط سغدی، خط اویغوری، خط ترکی باستان، و خط های مغولی.
خط (ریاضیات). خط (ریاضیات)(Line)
از مفاهیم اولیه و تعریف نشدۀ علم هندسه، یعنی مفاهیمی که بدون تعریف پذیرفته می شوند. این مفاهیم در هندسه عبارت اند از نقطه، خط، سطح و فضا. آنچه در گذشته در هندسه مقدماتی در تعریف خط آمده، ازجمله شکلی که از حرکت یک نقطه پدید می آید، یا فصل مشترک دو صفحه و یا شکل یک بعدی امروزه پذیرفته نیست و تمام این تعاریف متکی بر تعریف دوری است. خط انواع مختلف دارد. ۱. خط راست یا مستقیم: هر دو نقطه متمایز یک خط راست و تنها یک خط راست را مشخص می کند؛ هر خط راست دست کم دارای دو نقطۀ متمایز است؛ حداقل سه نقطه وجود دارد که بر یک خط راست واقع نیستند؛ بین هر دو نقطه از یک خط راست، می توان نقطه ای متمایز با آن دو نقطه نشان داد. ۲. نیم خط: مجموعه همه نقاط یک خط راست که در یک طرف نقطه ثابتی داشته است؛ هر نیم خط را با دو نقطه مشخص می کنیم، یکی مبدأ و دیگری نقطه ای دلخواه از آن. ۳. پاره خط: جزئی از یک خط راست که از دو طرف به دو نقطه محدود باشد. ۴. خط شکسته: خطی که از چند قطعه خط مستقیم تشکیل شده باشد. خط شکستۀ بسته را چندضلعی می نامند. ۵. خط منحنی: خطی که نه راست باشد نه شکسته. ۶. خط عمود: خطی که از برخورد آن با خطی دیگر دو زاویه مجانب مساوی پدید آید، این دو زاویه هر کدام ۹۰ درجه است. ۷. خط موازی: خطی که با خط دیگر هیچ نقطه مشترکی نداشته باشد؛ از یک نقطه واقع در خارج یک خط، فقط یک خط موازی می توان کشید.

معنی کلمه خط در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خط به معنای نشانه‏ای ممتد و باریک بر روی یک سطح و همچنین به معنای نوشته می باشد. از خط به معنای نخست به مناسبت در باب صلات به کار رفته است و از خط به معنای دوم در بابهایی نظیر طهارت، صلات، وصیت، قضاء و شهادات سخن گفته‏اند.
کسی که در مسیر آمد و شد مردم نماز می‏گزارد، مستحب است پیش روی خود حائلی قرار دهد، هرچند با کشیدن خطی بر روی زمین. مس خط قرآن بدون طهارت مس نوشته قرآن بدون طهارت حرام، و در صورت نجس شدن، ازاله نجاست از آن واجب است. نماز خواندن در برابر خط نمازگزاردن در برابر نوشته‏ای که خطوط آن نمایان است کراهت دارد. اعتبار دست نوشته در مسائل حقوقی در مسائل حقوقی و کیفری دست نوشته، اعتباری ندارد، مگر آنکه از قراینی برای قاضی علم به صحّت مضمون آن حاصل شود. از این رو، بر نوشته‏ای که به عنوان وصیت از میّتی پیدا شود، اثری مترتّب نمی‏گردد، مگر آنکه از طریقی برای قاضی علم به درستی آن پیدا شود. همچنین حکمی که به صورت دست نوشته، توسط قاضی‏ای برای اجرا به قاضی‏ای دیگر اعلام می‏شود فاقد اعتبار است، مگر آنکه قاضی دوم با قراینی علم به صدور آن از قاضی نخست پیدا کند. شهادت با تکیه بر نوشته کسی نمی‏تواند بر رخدادی که آن را به یاد ندارد، صرفاً با تکیه بر نوشته و مهر و امضای خود شهادت دهد مگر آنکه شخص عادل دیگری او را تأیید کند و مدّعی نیز فردی مطمئن باشد، که در این صورت، گروهی، شهادت دادن بر پایه نوشته و امضا را نافذ دانسته‏اند، هرچند شهادت دهنده، اصل رخداد را به یاد نداشته باشد.
[ویکی اهل البیت] نوشتار نوعی ذخیره سازی اطلاعات است. در جوامع اولیه پیش از بهره گیری از نوشتار، ذخیره سازی اطلاعات را به کمک حافظه انجام می دادند. اهمیت نوشتار در سیر تحول جوامع انسانی به جدّی است که به اعتبار بهره گیری یا عدم بهره گیری از خط، جوامع انسانی را به دو گروه "دارای خط" و "فاقد خط" تقسیم کرده اند. اساساً جوهره مادی نوشتار، نشانه های نوشتاری بوده و این نشانه ها دارای ویژگی دیداری هستند؛ برخلاف گفتار که جوهره مادی آن آواهای زبان بوده و از ویژگی شنیداری برخوردار است.
به طور کلی در جوامع فاقد خط ذخیره سازی و انتقال اطلاعات دارای دشواری ها و ویژگی های زیر بوده اند، است:
ابداع خط و نوشتار و بهره گیری از آن سبب شد که این دشواری ها به تدریج از میان برود یا در پاره ای موارد به پایین ترین حد خود برسد.
فرایند نوشتار از زمانی شکل می گیرد که ماده ای برای نوشته شدن وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر، موجودیت نوشته وابسته به موجودیت ماده ای است که بتوان روی آن نوشت. پیشینه نوشتار به معنی عام، بر مبنای موادی که تاکنون کشف شده حدوداً به 20000 سال می رسد و از جمله موادی که نوشتار روی آنها صورت گرفته می توان به سنگ، چوب، فلز، پوست، برگ درخت، استخوان، صدف، گِل رُس و جز آن اشاره کرد. نوع ماده ای که روی آن نوشته می شده بر تکامل خط، شکل و اندازه ابزار نوشتار تأثیر داشته است.
نوشتار را می توان با دو مفهوم عام و خاص مورد اشاره قرار داد. مفهوم عام آن بر هر گونه استفاده از فرایند نوشتار جهت ذخیره سازی و انتقال اطلاعات دلالت می کند. بدیهی است که نوشتار با این مفهوم، کلیه نگاره های ماقبل تاریخ و مفاهیم منقوش بر دیواره غارها، خطوط تصویری و حتی خطوط امروز را نیز دربرگرفته و پیشینه آن به حدود 20000 سال می رسد. در حالی که نوشتار به معنی خاص یعنی مجموعه ای از نشانه های نوشتاری که بر پایه ویژگی های آوایی زبان نظام یافته باشد پدیده ای است که امروزه به آن "الفبا" گفته می شود. پیشنیه نوشتار با این مفهوم به حدود هزاره سوم پیش از میلاد می رسد و از کهن ترین سرزمین هایی که از آن بهره گرفته اند می توان به بین النهرین، چین، مصر و یونان اشاره کرد.
بشر زمانی که خواست آنچه را می اندیشد نقش کند، در حقیقت قدم به دنیای نگارش گذاشت. در مرحله نخست تصویرهای واقعی را برای ارتباط کتبی ترسیم کرد و با این کار خط تصویری آغاز شد. تعداد فراوان تصویرها و عدم امکان نقش کردن مسائل عاطفی، کمبودهای این روش نگارش بود.
کم کم تصویرها شکل ساده تر و نمادین تری به خود گرفتند و برای مفاهیم عاطفی علائمی قراردادی وضع شد. مثلاً نقش دو پا نشانه راه رفتن وچشم اشک آلود نشانه اندوهگینی بود. مجموعه این تلاشها نوعی خط اندیشه نگار را در دسترس نگارندگان قرار داد.
سپس در همین مسیر خط"هیرو گلیف" وارد عرصه نگارش شد. گستره انتشار آن بیشتر در مصر و در دست کاهنان بود. یونانیان چون این خط را اعجاب آور و پر از رمز و راز پنهانی کاهنان مصر یافتند، این نام را بدان بخشیدند که در زبان یونانی به معنی نوشته نشانه های مقدس است.
[ویکی فقه] خط (ابهام زدایی). واژه خط ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • خط (فقه)، خط به معنای نشانه ای ممتد و باریک بر روی یک سطح و همچنین به معنای نوشته و دارای کاربرد در علم فقه• خط (منطق)، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق و به معنای نهایت سطح، و حد مشترک بین دو سطح
...
[ویکی فقه] خط (فقه). خط به معنای نشانه ای ممتد و باریک بر روی یک سطح و همچنین به معنای نوشته می باشد.از خط به معنای نخست به مناسبت در باب صلات به کار رفته است و از خط به معنای دوم در بابهایی نظیر طهارت، صلات، وصیت، قضاء و شهادات سخن گفته اند.
کسی که در مسیر آمد و شد مردم نماز می گزارد، مستحب است پیش روی خود حائلی قرار دهد، هرچند با کشیدن خطی بر روی زمین.
مس خط قرآن بدون طهارت
مس نوشته قرآن بدون طهارت حرام، و در صورت نجس شدن، ازاله نجاست از آن واجب است.
نماز خواندن در برابر خط
نمازگزاردن در برابر نوشته ای که خطوط آن نمایان است کراهت دارد.
اعتبار دست نوشته در مسائل حقوقی
...
[ویکی فقه] خط (منطق). خط یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای نهایت سطح، و حد مشترک بین دو سطح است.
یکی از اقسام کمّ متصل قارّ، «خط» است و آن کمّی است که در یک جهت یعنی طول، امتداد دارد، زیرا کمّ متصل قار یا در سه جهت (طول، عرض و عمق) پذیرای قسمت است یا در دو جهت (طول و عرض) و یا فقط در یک جهت (طول). اولی را «جسم تعلیمی»، دومی را «سطح»، و سومی را «خط» می نامند. بعضی هم خط را به «نهایت سطح» تعریف کرده اند. حد مشترک بین دو قسمت مفروض جسم تعلیمی، سطح است و حد مشترک بین دو سطح، خط است و حد مشترک بین دو خط، نقطه است.
دیدگاه خواجه طوسی
خواجه طوسی در اساس الاقتباس می گوید: «کمّ متصل قار الذّات سه نوع بود: خط و او طول تنها بُوَد، و عرض و عمقش نبُوَد، و سطح و او را طول و عرض بُوَد و عمق نبود، و جسم و او را طول و عرض و عمق بود و این جسم را جسم تعلیمی می گویند…».
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.• حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.
...

معنی کلمه خط در ویکی واژه

اثر و نشانه قلم بر کاغذ و غیره.
ردیف، صف، نوشته، نویسندگی، فرمان.
کنایه از: موی صورت که تازه در آمده.
فاصله بین دو نقطه (ریاضی)
مسیر ویژه رفت و آمد پیوسته یک یا چند وسیله نقلیه.
خوشنویسی ،بطور مثال خطوط ششگانه ابن مقله و خطوط #چهارده‌گانه سبحان.
مرام، مسلک.
دستگاه انتقال یا جابه جایی چیزی در مسیر یا منطقه‌ای مشخص به وسیله لوله‌ها، سیم‌ها و مانند آن‌ها: خط گاز، خط لوله.
خط و نشان کشیدن، تهدید کردن.
خط بر آب دادن: ناپایدار و از بین رفتنی.
خط خرچنگ قورباغه: شیوه نوشتن ناشیانه، ناهموار و بد.
در خط بودن: در امان بودن، تحت حضانت بودن.

جملاتی از کاربرد کلمه خط

خطش خوش خوان از آن آمد که بی کلک مداد از لعل خندان می بر آورد
ز چرخ خط موالیت باد نعمت و ناز ز دهر قسم معادیت باد آوخ و آه
هر آن سری که نباشد به خطّ فرمانت قلم صفت سرِ او را، به تیغ شق گردان
نزاری مده پند مغرور را که بر مار کر کردن افسون خطاست
سبزه خط برنمی گرداند از شمشیر روی بود این آیینه را در کار زنگاری چنین
به ترک خویش بگو تا به کوی یار رسی که کارهای چنین با خطر تواند بود
هم محو گشته پیش کلام تو صرف و نحو هم نسخ گشته از خط مشکین تو رقاع
خطابش آمد از درگاهِ ایمان که گر می‌بایدت ملک سلیمان
استاد همین الف بر سر خط یکبار نوشت و طفل صد بار نوشت