خودکامه. [ خوَدْ / خُدْ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) خودسر. خودمراد. لجوج. مستبد. آنکه هرچه کند بمیل خود کند. کنایه از جبار و طاغی و ظالم : بهر جا که بد شاه خودکامه ای بفرمود چون خنجری نامه ای.فردوسی.بهر پادشاهی و خودکامه ای نبشتند بر پهلوی نامه ای.فردوسی.نبینم ز خودکامه گودرزیان مگر آنکه دارد سپه را زیان.فردوسی.از آن پس چو برخواند آن نامه را سخنهای خاقان خودکامه را.فردوسی.نوشتم بهر کشوری نامه ای بهر نامداری و خودکامه ای.فردوسی.مر زنان را برهنگی جامه ست خاصه آنرا که شوخ و خودکامه ست.سنائی.در این چارسو هیچ هنگامه نیست که کیسه برِ مرد خودکامه نیست.نظامی.ای تو کام جان هر خودکامه ای هر دم از غیبت پیام و نامه ای.مولوی.ور بود این جبر جبر عامه نیست جبر آن اماره خودکامه نیست.مولوی.ماجرای دل خودکامه چه پرسی از من سالها شد که ز من رفت و در آن کوی بماند.میرخسرو ( از آنندراج ).با تو افعی گر درون جامه است بهتر از نفسی که او خودکامه است.امیری لاهیجی ( از آنندراج ). || بمراد خود رسیده. سعید. خوشبخت. بکام خود برآمده : چنین گفت خودکامه بیژن بدوی که من ای فرستاده خوبگوی.فردوسی.بفرمود تا پاسخ نامه را نوشتند مر شاه خودکامه را.فردوسی.بر او خواندند پاسخ نامه را پیام جهاندار خودکامه را.فردوسی.چو کاوس خودکامه اندر جهان ندیدم کسی از کهان و مهان.فردوسی.|| علف خودروی. ( برهان قاطع ).
( صفت ) ۱ - کسی که بکام و میل خود رسیده باشد خود سر خود رای . ۲ - هوی پرست هوس جوی . خودسر خود مراد
معنی کلمه خودکامه در فرهنگستان زبان و ادب
{despot} [باستان شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] فردی که به صورت مطلق و با اِعمال زور حکومت می کند {despotic} [باستان شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] دارای ویژگی خودکامگی
معنی کلمه خودکامه در ویکی واژه
هرچی که او بخواد باید انجام بشه، دیگران اصلا مهم نیست چه نظر یا ایدهایی دارند. مستبد، دیکتاتور، زورگو. به کام خود رسیدن، اراده خود را تحمیل کردن. شهربان، مرزبان.
جملاتی از کاربرد کلمه خودکامه
منشور حقوق در معیارهای تصویب قوانین کشوری و حقوقی و زندگی مردم آمریکا تأثیر بسیاری داشتهاست.مؤسسان ایالات متحده آمریکا در آن زمان با هدف حفاظت از آزادیهای فردی و محدود کردن قدرت حکومت خودکامه، ده متمم را به قانون اساسی این کشور تازه تأسیس اضافه کردند که به «منشور حقوق» معروف شد.
بشیر (که به خاطر این که همنام پدر حیدر شهابی بود، معمولاً به او «بشیر دوم» میگویند) از ۱۷۸۸ تا ۱۸۴۱ میلادی امیر جبل لبنان بود، یعنی طولانیترین مدت امارت را در این منطقه داشت. او در زمان خودش خودکامه دانسته میشد. در زمان امارت او دو قحطی در لبنان رخ داد؛ همچنین او بسیاری از نتایج فعالیتهای فخرالدین دوم را از میان برد، از جمله پایداری نسبی و همزیستی مسالمتآمیز اقوام مختلف در لبنان را مختلف کرد. بر عکس زمان فخرالدین دوم که صیدون تحت سلطهٔ امیر جبل لبنان بود، در زمان بشیر دوم این جبل لبنان بود که جزو قلمرو والی صیدون به شمار میرفت.
که خودکامه مردیست بی تار و پود کسی دیگر آید نیارد درود
در این دست از خودزندگینامهها، افسردگیها و اندوههای برخاسته از ستمهای رژیم، یا گزارشِ مبارزاتِ نویسنده با دستگاهِ خودکامه پُررنگ است.
اکبر گنجی از مخالفات شرکت در انتخابات در ایران است. او شرکت در انتخابات ایران را به خاطر مشروعیت بخشیدن به حکومت خودکامه درست نمی داند. او معتقد است که چون انتقال قدرت در ایران صورت نمیگیرد، انتخابات معنایی ندارد.
آرزو خود کام زادست و قناعت خوش منش باد او شو کام از خودکامه گو هرگز مباش
بدون ابزارهای قدرتمند مطبوعاتی و رسانهای که به نوعی کنترلکنندهٔ فعالیتهای جامعه هستند، یک کشور نمیتواند به حیات سالم خود ادامه دهد. پس از روی کار آمدن حکومتهای خودکامه و ایدئولوژیک که عمدتاً از ایدئولوژی به عنوان ابزار و از مردم به عنوان برده برای بقای سیاسی خود استفاده میبرند، حیات مطبوعات و سلامت افشا اطلاعات نیز در خطر میافتد و میتوان گفت رسانهها در چنین حکومتهایی از اولین هدفهایی میباشند که حکومتها سعی در نابودی یا سفارشیسازی آنها دارند.
بر طول زمان دوستی تکیه مکن و هر زمان که شود، عهد دوستی نو کن. چرا که دوستی طولانی اگر نو نگردد. کهنگی و ژندگی گیرد. خردمند خودکامه را رایزنی نکند. عزت هم نشینی در کم گوئی است و زود برخاستن. آب رو را بهائی نیست.
مونته ویدئو یکی از زیباترین پایتختهای منطقه است و این شهر ۱/۳ میلیون نفری که اکثریت جمعیت آن را اروپاییها تشکیل میدهند، مهد فرهنگ آمریکای جنوبی محسوب میگردد. میزان فقر در حداقل ممکن در منطقهاست و ثروت بهطور یکنواخت میان مردم تقسیم شدهاست. اگرچه تاریخ سده بیستم این کشور شاهد دیکتاتورهای خودکامه، خشونت و فساد و بحرانهای اقتصادی است، اروگوئه در ۲۵ سال گذشته نمونه بارز یک الگوی اقتصادی و فرهنگی درخشان بودهاست. از دید برخی از کارشناسان، روند رشد اقتصادی ریورپلات آرژانتین کاملاً برخلاف رونق اقتصادی در اروگوئه بودهاست.
چو ماهوی بدبخت خودکامه شد ازو نزد بیژن یکی نامه شد
درین چارسو هیچ هنگامه نیست که کیسه بر مرد خودکامه نیست
وآن پادشه که باشد خودکامه باشدش کارکرد به دشواری
نهادند بر پشت این نامه بر که پیش سیاووش خودکامه بر
به هر نامداری و خودکامهای نبشتند بر پهلوی نامهای
لیبرالیسم بهطور سنتی جنبشی بودهاست برای تأمین این نظر که مردم بهطور کلی تابع حکومت خودکامه نیستند، بلکه در زندگی خصوصیشان مورد حمایت قانون قرار میگیرند و در امور عمومی بتوانند قوهٔ مجریه حکومت را از طریق یک هیئت قانونگذاری که آزادانه انتخاب شده باشند کنترل کنند.
فقدان امنیت قضائی، وجود مراکز تصمیمگیری، اقدامات خودکامه و علاوه بر آن رواج روش ترور و بعضی روشهای نادرست دیگر عاملیت و حاکمیت دولت را در بسیاری نقاط به خطر انداختهاست. به شما مردم نسبت به نبود امنیت اعلام خطر میکنم. ما امنیت قضایی و اخلاقی میخواهیم. این که هنوز بتوان در خیابانها کتاب سوزاند و هنوز بتوان به خوابگاهها حمله کرد و هنوز بتوان به غیر از طریق مقامات قانونی مدرسه تعطیل کرد امری نیست که با آن بتوان در جمهوری اسلامی پیش رفت. همه کارمندان ما باید امنیت شغلی و امنیت از هر لحاظ پیدا کنند.
در مردمسالاریها، نابودی مردمسالاری ناشی از ضعیف شدن نهادهای سیاسی به رهبری دولت است که سیستم مردمسالار را حفظ میکنند، مانند: انتقال مسالمت آمیز قدرت یا انتخابات آزاد و عادلانه. اگرچه فرض بر این است که این عناصر سیاسی منجر به شروع خودکامگی میشوند، اما نقض حقوق فردی که زیربنای مردمسالاری است، به ویژه آزادی بیان، سلامت، کارایی و پایداری نظامهای مردمسالار را در طول زمان زیر سؤال میبرد. در طول بحرانهای ملی، خطرات منحصر به فردی از ایجاد خودکامگی وجود دارد. این میتواند زمانی اتفاق بیفتد که رهبران در طول وضعیتهای اضطراری قوانین خودکامه ای را وضع کنند که یا نامتناسب با شدت بحران است یا پس از بهبود وضعیت بر جای خود باقی میماند.
نبشتم بخ هر کشوری نامهای به هر نامداری و خودکامهای
من از جان خاستم، تو خوی بد بگذار جان من که مردن خوش بود از دست چون تو شوخ خودکامه
بیات زنجانی به مردمسالاری اعتقاد داشته و معتقد است که دموکراسی واقعی را باید طوری پیاده کرد که افراد منتخب، نماینده حقیقی مردم باشند. او همچنین حکومت خودکامه را سرآغاز شرک به معبود میداند.