وغب

معنی کلمه وغب در لغت نامه دهخدا

وغب. [ وَ ] ( ع اِ ) جوال. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || رخت ردی و هیچکاره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || ( ص ) گول. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). احمق. ( اقرب الموارد ). || سست اندام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ناکس و فرومایه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || شتر سطبر توانا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). از اضداد است. ( منتهی الارب ). ج ، اوغاب ، وغاب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه وغب در فرهنگ معین

(وَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - احمق ، گول . ۲ - ناکس ، فرومایه . ۳ - دارای بدن ضعیف .

معنی کلمه وغب در فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱- احمق گول . ۲- ناکس فرومایه . ۳- دارای بدن ضعیف جمع : اوغاب .

معنی کلمه وغب در ویکی واژه

احمق، گول.
ناکس، فرومایه.
دارای بدن ضعیف.

جملاتی از کاربرد کلمه وغب

زمین وچرخ بغیر از غبار و دودی نیست خوش آن که چشم به دود وغبار نگشاید
آلودگی هوای پیرانشهر بیشتر به‌صورت گردوغبار است و این پدیده بر اثر طوفان‌های شن و وزش باد شدید در بیابان‌های جنوب غربی کشور عراق به وجود آمده و به‌خاطر ریز بودن ماندگاری زیادی در هوا دارند.
تو نوری این زمان در عین ناری فتاده اندر این نقش وغباری
دلخراشان پرده چشم وغبار خاطرند سایه فرهاد بر کوه گرانسنگ است بار
در دامن یارند چو آیینه شب وروز هر چند گرفتار درین گرد وغبارند
هر زمان در وصل یار گلعذار باش دور از آفت رنج وغبار
ابر با ماورد از گرد زمین شوید تا نه بر زلف سمن گرد وغبار آید
نکشید بیدل از این چمن عرق خجالت پرزدن چوغباربی نم هرزه فن نشود چرا همه جا سبک
به جوان گفتم: آنک اوست که همی آید. مرد نگاهی به سوی آن گرد وغبار انداخت. فریادی بکشید و بیهوش برو اندر آتش افتاد.