خاکی
معنی کلمه خاکی در لغت نامه دهخدا

خاکی

معنی کلمه خاکی در لغت نامه دهخدا

خاکی. ( ص نسبی ، اِ ) منسوب به خاک. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). خلاف آبی ، چون حیوان خاکی. ج ، خاکیان :
آب و خاک اجزای خاکی را همی کلی کند
باز گه مر کل خاکی را همی اجزا کند.ناصرخسرو.جانت را اندر تن خاکی بدانش زرکنی
چون همی ناید برون هرگز مگر از خاک زر.ناصرخسرو.پوشد لباس خاکی ما را ردای نور
خاکی لباس کوته و نوری رداش تام.خاقانی.خاکی دلم درآتش و خون آب میشود
تا تو کجائی امشب و مهمان کیستی.خاقانی.چو هست این دیر خاکی سست بنیاد.نظامی.فتاد اندر تن خاکی زابر بخششت قطره
مدد فرما بفضل خویش تا این قطره یم گردد.سعدی.چون آبروی لاله و گل فیض حسن تست
ای ابر لطف بر من خاکی ببار هم.حافظ. || برنگ خاک. اغبر. غبراء. ( منتهی الارب ). || آلوده بخاک. آغشته به خاک. || کنایه از مردم بی حرمت و خوار و ذلیل. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ) :
لیلی بهزار شرمناکی
آمد بر آن غریب خاکی.نظامی.چه عذر آری تو ای خاکی تر از خاک
که گویائی در این خط خطرناک.نظامی. || اشاره بمثلثه خاکی است که برج ثور وسنبله و جدی باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). || اهل زمین. || افتاده. متواضع :
خاصگان دانند راه کعبه جان کوفتن
کاین ره دشوار مشتی خاکی آسان دیده اند.خاقانی.روزی بطریق خشمناکی
شه دید در آن جوان خاکی.نظامی.اگر صدسال بر خاکش نشینی
ازو خاکی تری کس را نبینی.نظامی.خاکی شو و از خطر میندیش.نظامی.بنی آدم سرشت از خاک دارد
اگر خاکی نباشدآدمی نیست.سعدی ( گلستان ).- عالم خاکی ؛ دنیا :
آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی.حافظ.
خاکی. ( اِخ ) نام مردهندی است که در ربیعالاول سال 886 هَ. ق. قدم بمصر گذاشت و ادعاء کرد که سنش 250 سال است. سیوطی در تاریخ الخلفاء گوید: چون او را دیدم عقل تجویز بیش از 70 سال را بر او نکرد، مضافاً آنکه او بر این مدعی خود دلیلی نداشت. بوضع ظاهری ، او مردی قوی هیکل با محاسن کاملاً سیاه رنگ بود. از آنچه از او شنیدم این بود که گفت در سن 18 سالگی من حج گزاردم و چون به هند بازگشتم شنیدم که تاتارها ببغداد رفته اند تا آنجا را بحیطه تصرف درآورند. او می گفت در زمان سلطان حسن قدم به مصر گذاشتم ، و این سلطان هنوز مدرسه اش را بنا نکرده بود. البته آنچه می گفت صرف ادعا بود و دلیلی برای صحت قولش نداشت. ( از تاریخ الخلفاء سیوطی ص 343 ).

معنی کلمه خاکی در فرهنگ معین

(ص نسب . ) ۱ - منسوب به خاک ، زمینی . مق آبی . ۲ - ساکن کرة زمین ، آدمی . ج . خاکیان . ۳ - (کن . ) درویش .

معنی کلمه خاکی در فرهنگ عمید

۱. آلوده به خاک، خاک آلود.
۲. تهیه شده از خاک.
۳. (اسم ) رنگی شبیه قهوه ای روشن، مانند رنگ خاک.
۴. به رنگ خاک.
۵. [مجاز] آدمی، مردم.
۶. [مقابلِ آبی] مربوط به خشکی.
۷. [مجاز] فروتن، افتاده: بنی آدم سرشت از خاک دارند / اگر خاکی نباشد آدمی نیست (سعدی: ۱۰۶ ).
۸. [قدیمی، مجاز] خوار، ذلیل.
۹. (حاصل مصدر ) [قدیمی، مجاز] فروتن بودن، افتاده بودن.

معنی کلمه خاکی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به خاک زمینی ارضی مقابل آبی بحری : جانوران خاکی . ۲ - ساکن کر. ارض آدمی. جمع : خاکیان. ۳ - خوار ذلیل .
میرزا علی قلیخان لگزی از شعرای متاخر ایران و از رجال شاه طهماسب صفوی بوده است

معنی کلمه خاکی در فرهنگستان زبان و ادب

{edaphic} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مربوط به خاک زراعی

معنی کلمه خاکی در دانشنامه عمومی

خاکی رنگی است بین خاکستری و کرم روشن ( یا قهوه ای رنگ پریده ) و نیز اصطلاحی است که برای توصیف پارچه ای از این رنگ که در لباس های نظامی استفاده می شود، به کار برده می شود.
واژهٔ خاکی از فارسی به انگلیسی نیز راه پیدا کرده و واژه khaki به معانی مختلف ازجمله برای توصیف لباس نظامی دارای این رنگ هستند به کار می رود.
• رنگ ها
• سایه های زرد
• سایه های قهوه ای
• سایه های سبز
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد رنگ ها
خاکی (سراب). خاکی یکی از روستاهای شهرستان سراب در استان آذربایجان شرقی است. خاکی در سمت غرب دشت وسیع سراب واقع شده است که به خاکی دوزی یا همان دشت خاکی معروف است. خاکی یکی از بهترین ومعروفترین روستای شهرستان سراب می باشد وزبان زد خاص وعام است مردم خاکی امروزه بیشتر به کشاورزی. دامپروری وکامیونداری روی آورده است. خاکی زادگاه شاعر سلیمان امینی است. عالم نامی چون ملاجواد امین العلماسرابی. و دیگر مشاهیرو مفاخر و علم پژوه و دکترا و مهندسین و اساتید دانشگاهای معتبر. که در عرصه های علمی. فرهنگی. نظامی. سیاسی. آموزشی. پزشکی. اقتصادی به کشور خدمت می کنند. همچنین خاکی شهیدان زیادی را تقدیم کشور کرده است. خاکی قطب تولید محصولات کشاورزی به روز مدرن و مکانیزه وابیاری قطره ای. بارانی و کلاسیک است از جمله محصولات می توان به گندم جوکلزا یونجه سیب زمینی کدو … اشاره کرد. زمینهای کشاورزی آبی روستای خاکی بالغ بر ( ۱۰۰۰ ) هزارهکتار و همچنین زمینهای کشاورزی دیم روستای خاکی حدودابیش از ( ۳۰۰۰سه هزارهکتار ) است درکل بیش از ۴۰۰۰چهار هزار هکتار اراضی این روستا می باشد ( آب هوای اینجا سرد و معتدل کوهستانی است و در فصل بهار به دلیل رویش یونجه زار و مرتع های گندم وکُلزا و جو بسیار بسیار دیدنی است. این روستا جمعیتی نزدیک به پانصد خانوار وبیش از هزار و پانصد نفر جمعیت دارد فاصله تا سراب ۴۵کیلومتر و با تبریز ۹۰کیلومتر می باشد همسایه دیوار به دیوار از سمت شرق بادوزدوزان وارزنق از سمت غرب باکردکندی و اشتلق از شمال بامهربان و رجل آباد از جنوب هم با سرچشمه و شربیان همسایه و همکوشن است خاکی از نظر آبادانی و توسعه. بیشتر به یک شهر شبیه است تا یک روستا
خاکی قبل اسلام بنام ( شیور ) shivarشناخته می شد شیور شهری آباد وخیلی بزرگ بود که به شکل شهری طولی که منطقه شرقی ان به دوزدوزان کنونی می رسید و مرکز ان خاکی کنونی وسمت غرب شهر به اشتلق کنونی می رسید به واسطه زلزله مهیب این شهر خراب شدو مردم آن اکثراًجانشان را از دست دادند و مابقی اندک مردم نیز در مکان فعلی روستا اسکان پیدا نمودند و نام آن محل ( خاکی ) khakiنام گرفت
معنی کلمه خاکی در فرهنگ معین
معنی کلمه خاکی در فرهنگ عمید

معنی کلمه خاکی در ویکی واژه

رنگ خاکی. به رنگ خاک. وابسته به خاک. رنگ یونیفرم‌های نظامی 
منسوب به خاک، زمینی. مق آبی.
ساکن کرة زمین، آدمی.
خاکیان.
درویش.
فارسی خاکی

جملاتی از کاربرد کلمه خاکی

خدنگ اوست گر آورده چشم تر ز هر خاکی صف مژگان که من بر گرد چشم خون فشان دارم
بی نشان گشت تن خاکیم از ضعف ولی هدف ناوک آن سرو روانست هنوز
۱. ماه نورد هیچ چاله‌ای ایجاد و هیچ گرد و خاکی پراکنده نکرد.
جان روشن نکند در تن خاکی آرام آب در صلب گهر قطره زنان می باشد
اسکارها هر روز یک بار باید سیر بشوند. می‌توان از غذاهای پولکی، حبه‌ای، زنده، کرم خونی، کرم خاکی و حتی سبزیجات برای تغذیه آن‌ها استفاده کرد. بهتر است اسکارها را در آکواریومی با حجم بالاتر از ۱۰۰ لیتر نگهداری کنیم.
همچنین نیروهای انتظامی با موتور، سپاه با لباس خاکی و بسیجی که هیچ‌کدام آن‌ها چهره آشنایی برای مردمان این شهر نداشتند امروز کاملاً شهر را تحت کنترل شدید امنیتی قرار دادند.
نیست خاکی کز غمش بر سر کنم هر کجا خاکی است از اشکم گل است
در سال ۱۳۹۳ طول راه‌های استان قم ۶۵۷ کیلومتر بوده که ۱۶۷ کیلومتر آن آزادراه، ۱۱۸ کیلومتر بزرگ‌راه، ۲۶۸ کیلومتر راه اصلی، ۱۰۳ کیلومتر راه فرعی آسفالت و ۲۷۵ کیلومتر راه خاکی است.
در پایین دست دامنه‌های جنوبی کوه نیز چشمه‌ای زیبا و چهار فصل به نام «چشمه خضر» وجود دارد. که جاده‌ای خاکی به طول حدود ۱۲ کیلومتر از گلپایگان تا نزدیکی آن کشیده شده‌است.
از زکات سر قدح گاهی جرعه‌ای کن به خاکیان ایثار
مقبرهٔ زمینی تپه در پای کوه «لن» واقع شده‌است و به شکل هرم می‌باشد و دو دروازهٔ خاکی کوبیده شده در اطراف آن است.
خاک مناسب : از خاکی سبک با زهکشی بالا برای پرورش آن استفاده کنید.
نیکوان خاک تواند، ای ماه، در تو کی رسند؟ کی رسد خاکی که اندازد کسی سوی قمر؟
من چاکر خاکی که فتد در پایت من بندهٔ بادی که رساند بویت
ای دل به وصالش به تمنّا نرسی تا در خاکی به اوج اعلا نرسی
چنان بر سما رفت گرد از سمک که گردید یک برج خاکی، فلک
فارغیم از زر که ما بس پر فنیم خاکیان را سر به سر زرین کنیم
پس از ۱۱ کیلومتر به روستای امام خواهید رسید. تا اینجا جاده آسفالته است، ولی ادامه مسیر ۱۵ کیلومتر این روستا تا روستای لار خاکی و نامناسب است و بایستی به وسیله نیسان ادامه مسیر را پی گرفت.