معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 7
- ساجور
- جاکشی
- ساخر
- توحد
- استعطاف
- رک گویی
- ابرناک
- سوگنامه
- خندهدار
- سال شمسی
- سال قمری
- تهییج
- تغلیظ
- سرزنده
- رجاف
- آبگرد
- حلیله
- جودر
- خوش خیم
- زیرپوست
- سمرت
- تسجیل
- سمنه
- اقتناص
- بادکرده
- باروح
- بانشاط
- سرتاسری
- روییدن
- اشترک
- ترپن
- سمعک
- حل شدنی
- تقاطر
- راندنی
- روی گرداندن
- تکان دادن
- بيت
- روان ساختن
- جبایت
- استحثاث
- تسوق
- بحث کردن
- بمثابه
- تسطیر
- تسوید
- ذرعی
- زایشگاه
- رده بندی
- برغو
- حفاء
- سرکج
- آهسته کار
- رشیق
- رشاقت
- سرحددار
- بنلاد
- جهات اصلی
- دوي
- بشردوستی
- زیاده روی
- داوین
- سولاخ
- بویائی
- سرسرا
- برلیان
- اصعب
- انتفاء
- جدل کردن
- دلوار
- افت و خیز
- خادر
- تعدید
- داخل شدن
- تعزیه خوان
- تکذیب کردن
- آرامیدگی
- ترتیل
- بیمزگی
- بیمزه
- بد مزه
- اشتردل
- سرگنده
- توپک
- بردیدن
- اورکنی
- دست موزه
- دامن زدن
- زیرکانه
- تنوه
- حسیر
- تقتیر
- دک کردن
- سختانه
- زخم زدن
- تصویب کردن
- دزدگیر
- روزه خوار
- اوروا
- زود خشم
- تربص
- انشایی
- حروفچین
- رویهم
- خاک چینی
- سفلیس
- سنگینه
- آقر
- جاورس
- حمحم
- حیزوم
- دوسنده
- سفارت خانه
- تله تایپ
- زوانه
- بادبز
- خنگ بید
- تهدد
- دگردیس
- آغشته کردن
- دورزدن
- انگم
- تعمیرگاه
- دفتردار
- سرهم بندی
- تجاهر
- سودجو
- سازمان دادن
- ترسیمی
- راه هوایی
- افدر
- جونده
- تدخین
- خشکیدن
- بیماریزا
- سرغین
- رفو کردن
- آرام دادن
- جگن
- بومادران
- بی رویه
- آلو بخارا
- بیوگانی
- خوش یمن
- سيد
- ذخیره کردن
- آگندن
- انهاض
- ساخط
- خوشمزگی
- زدودگی
- رقم زده
- بدوره
- سوار کردن
- انفراج
- درزنان
- خطمی
- درنوک
- تشبیهات
- افتنده
- ایقاد
- بیت المقدّس
- تفسره
- سکنگبین
- روگردانی
- دفتین
- جاجم
- تفأل
- زیگفرید
- بنگاب
- سگاله
- دستره
- آهنین پنجه
- بیلچه
- تفکر کردن
- دست مالیدن
- ساویدن
- زایدالوصف
- تسمین
- تقاسم
- تحالف
- بواقع
- زیرافکن
- شادیچه
- تورنگ
- سویسی
- تصاعدی
- حرف عطف
- تهیج
- امزجه
- اخدان
- ذیلا
- تخیر
- اکواب
- دست باف
- بلادر
- بین النهرین
- زاموآ
- سوریان
- آرگیشتی