تهدد

معنی کلمه تهدد در لغت نامه دهخدا

تهدد. [ ت َ هََ دْ دُ ] ( ع مص ) تهدید. ( زوزنی ). ترسانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ترسانیدن و ترسانیدن به عقوبت. ( از اقرب الموارد ) : نامه ها به تهدد سوی شهر براز و دیگر حشم نبشت که شما سستی کردید. ( فارسنامه ابن البلخی ص 105 ).
چند چون هدهد تهدد بینی از ذبح و عذاب
تو برای رهنمای ملک پیک رایگان.خاقانی.

معنی کلمه تهدد در فرهنگ معین

(تَ هَ دُّ ) [ ع . ] (مص م . ) ترساندن .

معنی کلمه تهدد در فرهنگ فارسی

تهدید ترسانیدن

معنی کلمه تهدد در ویکی واژه

ترساندن.

جملاتی از کاربرد کلمه تهدد

کجا تهدد او شد همه بلا و بدیست کجا تفضل او شد همه بهی و بهاست
از آیت و عید مفسر بتکه از دوزخت به لفظ تهدد کند بیان
چند چون هدهد تهدد بینی از رنج و عذاب تو برای رهنمای ملک پیک رایگان
گر طاقت عتاب ملک نیست مر ترا اهل سؤال را به تهدد مده جواب
از تهدد گر که پیغامی فرستد سوی چین پشت و روی خسرو چین پر خم و پر چین کند