تهیج

معنی کلمه تهیج در لغت نامه دهخدا

تهیج. [ ت َ هََ ی ْ ی ُ ] ( ع مص ) برخاستن باد و گرد و آنچه بدان ماند. ( تاج المصادر بیهقی ). گرد برخاستن. ( زوزنی ). برخاستن باد و غبار و غیره. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || برانگیخته گردیدن و جنبیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) : تا اوباش و غوغا را از تهیج حرب و فتنه باز دارند. ( سندبادنامه ص 202 ). رجوع به تهییج شود.

معنی کلمه تهیج در فرهنگ معین

(تَ هَ یُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) برانگیخته شدن ، به هیجان آمدن . ۲ - (اِمص . ) برانگیختگی ، هیجان ، ج . تهیجات .

معنی کلمه تهیج در فرهنگ عمید

۱. به هیجان آمدن، برانگیخته شدن.
۲. جنبیدن.

معنی کلمه تهیج در فرهنگ فارسی

به هیجان آمدن، برانگیخته شدن
۱-( مصدر ) برانگیخته شدن بهیجان آمدن . ۲ - ( اسم ) برانگیختگی هیجان . جمع : تهیجات .
برخاستن باد و گرد و آنچه بدان مانند گرد برخاستن

معنی کلمه تهیج در ویکی واژه

برانگیخته شدن، به هیجان آمدن.
برانگیختگی، هیجان ؛
تهیجات.

جملاتی از کاربرد کلمه تهیج

لاتستبن ابدا مالا تقوم به ولا تهیجن فی العرینه الاسدا
اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ قرأ ابن کثیر و حمزة و الکسائی: الرّیح فتثیر و قرأ الآخرون الریاح بالجمع فَتُثِیرُ ای تهیج سَحاباً جمع سحابة، یعنی فتهیج الریح السحاب من حیث اراد اللَّه «فَیَبْسُطُهُ»، ای یبسط اللَّه السحاب فی الهواء «کَیْفَ یَشاءُ» مسیرة یوم او یومین او اکثر علی ما یشاء من ناحیة الجنوب او ناحیة الشمال او الدّبور او الصباء، وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً قطعا یرکب بعضه بعضا قرأ ابن عامر کِسَفاً ساکنة السین فَتَرَی الْوَدْقَ ای المطر یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وسطه. و قیل خلال الشی‌ء مفاتحه المؤدیة الی داخله، یعنی فتری قطر الامطار تخرج من فرج ذلک السحاب. و قیل السحاب کالغربال و لو لا ذلک لافسد المطر الارض.
گر بود صبار دیدن سود اوست آن تهیج طبع سستش را نکوست
و عن ابی الدرداء و ابی امامة و واثلة بن الاسقع و انس بن مالک رضی اللَّه عنهم قالوا: خرج الینا رسول اللَّه (ص) و نحن نتماری فی شی‌ء من الدین، فغضب غضبا شدیدا لم یغضب مثله ثمّ انتهرنا فقال: «یا امّة محمد لا تهیجوا علی انفسکم وهج النار» ثمّ قال: «بهذا امرتم أ و لیس عن هذا نهیتم أ و لیس انما هلک من کان قبلکم بهذا ذروا المراء لقلّة خیره ذروا المراء فان نفعه قلیل و یهیج العداوة بین الاخوان ذروا المراء فان المراء لا یؤمن فتنته ذروا المراء فان المراء یورث الشک و یحبط العمل ذروا المراء فان المؤمن لا یماری ذروا المراء فان المماری لا اشفع له یوم القیمة ذروا المراء فانا زعیم ثلاثة ابیات فی الجنّة وسطها و ریاضها و اعلاها لمن ترک المراء و هو صادق ذروا المراء فان اول ما نهانی ربی عز و جل عنه بعد عبادة الاوثان و شرب الخمر المراء ذروا المراء فان الشیطان قد أیس ان یعبد و لکنّه قد رضی منکم بالتّحریش و هو المراء فی الدین».
و روی انّ مساکن الریاح اجنحة الکروبیّین حملة الکراسی فتهیج من ثم فتقع بعجلة الشمس ثم تهیج من عجلة الشمس فتقع برؤوس الجبال فتقع فی البرّ فتأخذ الشمال حدها من کرسی بنات النعش الی مغرب الشمس و تأتی الدبور حدها من مغرب الشمس الی مطلع سهیل و تأتی الجنوب حدها من مطلع سهیل الی مطلع الشمس و تأتی الصبا حدها من مطلع الشمس الی کرسی بنات النعش، فلا تدخل هذه فی حدّ هذه و لا هذه فی حدّ هذه. و قال ابن عمر الریاح ثمان، اربع منها عذاب و اربع منها رحمة امّا الرحمة فالناشرات و المبشّرات و الذاریات و المرسلات و امّا العذاب فالعاصف و القاصف و الصّرصر و العقیم و اراد ابن عمر ما فی القرآن من الفاظ الریاح.
از دیدگاه پدیدارشناختی اثر کرکندال نوعی خزش تحت تنش مؤثر ناشی از فوق‌اشباع شدن تهیجایی‌ها در ناحیهٔ نفوذ است. این پدیده اولین بار در سال ۱۹۴۷ توسط ارنست کرکندال در نمونه‌های مس-برنج کشف شد.
شود بدیل می ناب در تفرج طبع بود به جای سقنفور در تهیج باه
ایا نضاره عیشی بما تهیجنی متی تقر عیونی و صاحبی مفقود
تهیج و تموج این بحر زاخر در اواخر جمادی آخر بود بوقتی که جرم آفتاب روز افزون از چرم بزغاله گردون می تافت و صورت ماه تابان بر چرخ گردان از گوشه قبضه کمال نظاره می کرد و سحاب سنجاب گون عقد مروارید بر بساط زمین میبارید و گام چمن در عشق وصال سمن میخارید.
پس عدد فضایل نفس به حسب اعداد این قوی تواند بود، چه هر گاه که حرکت نفس ناطقه به اعتدال بود در ذات خویش و شوق او به اکتساب معارف یقیقنی بود، نه به آنچه گمان برند که یقینی است و بحقیقت جهل محض بود، از آن حرکت فضیلت علم حادث شود و به تبعیت فضیلت حکمت لازم آید. و هر گاه که حرکت نفس سبعی به اعتدال بود، و انقیاد نماید نفس عاقله را، و قناعت کند بر آنچه نفس عاقله قسط او شمرد، و تهیج بی وقت و تجاوز حد ننماید در احوال خویش، نفس را از آن حرکت فضیلت حلم حادث شود و فضیلت شجاعت به تبعیت لازم آید. و هر گاه که حرکت نفس بهیمی به اعتدال بود، و مطاوعت نماید نفس عاقله را، و اقصار کند بر آنچه عاقله نصیب او نهد، و در اتباع هوای خویش مخالفت او نکند، از آن حرکت فضیلت عفت حادث شود و فضیلت سخا به تبعیت لازم آید.
قال رسول اللَّه (ص): «انّ السّاعة تهیج بالنّاس، و الرّجل یصلح حوضه، و الرّجل یسقی ماشیته، و الرّجل یقیم سلعته فی سوقه، و الرّجل یخفض میزانه و یرفعه».