تسمین
معنی کلمه تسمین در فرهنگ معین
معنی کلمه تسمین در فرهنگ عمید
۲. روغن دار کردن.
معنی کلمه تسمین در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تسمین در ویکی واژه
روغن دار کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه تسمین
«فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ» اقسم اللَّه سبحانه بذاته و ربوبیّته لیسألنّ یوم القیامة واحدا واحدا من هؤلاء المقتسمین عمّا قالوه فی رسول اللَّه و فی القرآن، و قیل هو عامّ فی جمیع الکفّار و لا یندرج تحته المؤمنون فانّ کثیرا من المؤمنین یدخلون الجنّة بغیر حساب و لا سؤال. اگر کسی گوید وجه جمع چیست میان این آیت و میان آن آیت که گفت: «فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ» جواب آنست که سؤال بر دو ضربست: سؤال استعلام و استخبار و سؤال تقریع و توبیخ، «فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ» یعنی استخبارا و استعلاما لانه کان عالما بهم قبل ان خلقهم، و قوله: «لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ» یعنی تقریعا و توبیخا لنراهم العذر فی تعذیبنا ایّاهم.
گفتهاند شانزده مرد بودند که ولید مغیره ایشان را بر شعاب مکّه قسمت کرده بود و بر طرق حاج بداشته تا هر که قصد دیدن رسول خدا داشت او را منع میکردند و میگفتند چه روید بر او که او دیوانه است ! دیگری میگفت او کاهنست! یکی میگفت شاعر است! یکی میگفت عرّافست! و ولید مغیره بر در مسجد نشسته چون حاکم و از وی میپرسیدند آنچ مقتسمان گفته بودند در حقّ رسول و او همیگفت: صدق، یعنی المقتسمین، هر یکی از ایشان راست گفت آنچ گفت در حقّ وی.
«وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ، کَما أَنْزَلْنا» گفتهاند این آیت متّصلست بآیتی که از پیش گذشت، یعنی: «آتَیْناهُمْ آیاتِنا فَکانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ» «کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ» میگوید اصحاب حجر را پیغام و نشان دادیم همچنانک فرو فرستادیم نامه و پیغام برین مقتسمان، و گفتهاند این کاف کما مفعول نذیر است، ا أنذرکم عذابا ینزل علیکم مثل ما انزلنا علی المقتسمین.
قال ابن جریر جدالهم بالباطل سؤالهم النّبی (ص) عن اصحاب الکهف و ذی القرنین و الرّوح تعنّتا. و قیل یرید المستهزئین المقتسمین جادلوا فی القرآن، «لِیُدْحِضُوا بِهِ» لیبطلوا بجدالهم، «الْحَقَّ» یعنی القرآن و النّبوّة و اصل الدّحض الزّلق، یقال دحضت رجله ای زلقت و فی الدّعاء: اللّهم ثبّت قدمی یوم تدحض الاقدام، و معنی قوله تعالی: «حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ» ای باطلة، «وَ اتَّخَذُوا آیاتِی» یعنی القرآن، «وَ ما أُنْذِرُوا» من النّار، «هُزُواً» استهزاء و باطلا و لعبا.
اگر دشمن شود فربه ز کلک اوست تهزیلش وگر ملکت شد لاغر ز عزم اوست تسمینش