استحثاث
معنی کلمه استحثاث در فرهنگ معین
معنی کلمه استحثاث در ویکی واژه
برانگیختن.
جمع آوری کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه استحثاث
و پنجاه هزار دینار قرار افتاد که کس او به حضرت بامیان رود و استحثاث آن مال کند و چون مال به هری رسد آن خداوندزاده را اطلاق کنند.
مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ ای من غیر المؤمنین و سواهم. میگوید: بیرون از مؤمنان کسی را بدوست مگیرید، این استحثاث مؤمنان است از ربّ العالمین بدوستی گرفتن یکدیگر را، و پسند آن بنزدیک خدای. و الیه الاشارة بقوله: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ. ولیّ دوست بود از دل، مدار او مداجات، و آمیختن بظاهر نه اولیاء باشند.