تغلیظ
معنی کلمه تغلیظ در فرهنگ معین
معنی کلمه تغلیظ در فرهنگ عمید
۲. ستبر کردن.
۳. [قدیمی] چیزی را بر کسی سخت و درشت کردن.
۴. [قدیمی] سخن درشت گفتن به کسی.
معنی کلمه تغلیظ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تغلیظ در دانشنامه عمومی
قبل از شروع فرایند تغلیط، سنگ معدن باید خرد شود. این عملیات با دستگاه های سنگ شکن فکی یا سنگ شکن مخروطی انجام می شود. بعد از خرد شدن، ابعاد سنگ ها می تواند از 15 میلی متر تا کمتر از 0. 1 میلی متر در شرایط خاص باشد.
جداسازی با استفاده از سیال سنگین ( به انگلیسی: Dense Medium Separation ) ( DMS ) یک فناوری جداسازی مبتنی بر چگالی و وزن مخصوص است. از این روش برای تغلیظ زغال سنگ، آهن و سایر سنگ معدن ها استفاده می شود. این روش ساده ترین روش در بین تمام فرآیندهای گرانشی است و یک روش آزمایشگاهی استاندارد برای جداسازی مواد معدنی با وزن مخصوص مختلف است. با توجه به سنگ معدن بهره برداری شده، سیالی با چگالی مناسب استفاده می شود تا مواد سبک تر روی سیال شناور شوند و مواد چگال تر به زیر سیال بروند. سیالات مورد استفاده می توانند وزن مخصوصی از 0. 8 تا 4 داشته یاشند. معمولا از سیال با وزن مخصوص کم برای نمونه های زغال سنگ استفاده می شود، در حالی که بیشتر نمونه های معدنی در سیالات با وزن مخصوص 2. 50 تا 4. 0 جدا می شوند. از آنجایی که بیشتر سیالات مورد استفاده در آزمایشگاه گران یا سمی هستند، سیال مورد استفاده در جداسازی صنعتی، یک سوسپانسیون از برخی جامدات سنگین به صورت پودر در آب است که مانند یک سیال سنگین رفتار می کند. دو پودر رایج مورد استفاده فروسیلیس ( FeSi ) و مگنتیت ( Fe3O4 ) هستند که در طول فرآیند جداسازی در آب معلق می مانند. چگالی سیال را می توان با تغییر نسبت آب و پودر در مخلوط تغییر داد. دلیل استفاده از فروسیلیس و مگنتیت به دلیل خواص مغناطیسی آنهاست که استفاده مجدد آن ها را آسان می کند.
این فرآیند مزایایی نسبت به سایر فرآیندهای گرانشی دارد. این روش حتی در صورت وجود درصدهای بالای مواد با چگالی نزدیک به هم کارایی خوبی دارد. علاوه بر این چگالی جداسازی را می توان به دقت کنترل کرد و چگالی سیال جداکننده را می توان به دلخواه و نسبتاً سریع تغییر داد تا نیازهای مختلف را برآورده کند. با این حال، این فرآیند عمدتاً به دلیل تجهیزات جانبی مورد نیاز برای تمیز کردن سیال نسبتاً گران است.
معنی کلمه تغلیظ در دانشنامه اسلامی
تغلیظ یا گفتاری است یا رفتاری. اوّلی نیز گاه با تغلیظ زمانی و مکانی هر دو همراه است و گاه با یکی از آن دو.
← تغلیظ گفتاری (قولی)
۱. ↑ تحریر الوسیلة ج۱، ص۴۷۸.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۵۴۸.
...
معنی کلمه تغلیظ در ویکی واژه
سخن درشت گفتن.
جملاتی از کاربرد کلمه تغلیظ
نمونه در ابتدا برای تخلیص متعادل یا آمادهسازی میشود. سلولها، بقایای سلولی، چربیها و لختهها در ابتدا باید حذف شوند، که اصولاً پس از فیلتراسیون با فیلتر۰٫۴۵ میکرولیتر توسط سانتریفوژ صورت میگیرد. این ذرات بزرگ میتواند به عنوان پدیدهای به نام ترسیب غشا در مراحل بعدی تخلیص مطرح شود. به علاوه، غلظت محصول در نمونه ممکن است کافی نباشد، به خصوص در مواقعی که پادتن مورد نظر توسط سلولی با سطح ترشح پایین تولید شود. در این مورد نمونه باید با سانتریفوژ یا دیالیز تغلیظ شود.
نماز دیگر میخواهد تغلیظ یمین را، که آن وقتی عظیم است، و لهذا قال: «حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی». قیل هی صلاة العصر، و اهل ادیان آن را بزرگ دارند، و تعظیم نهند، و علی الخصوص اهل کتاب بوقت طلوع آفتاب و غروب آن عبادت کنند، و آن ساعت از گفت دروغ و سوگند دروغ نیک پرهیز کنند.
آمونیاک در حالتی انیدروز استفاده میشود (به عبارتی، حالت گازی)؛ و نیتریک اسید در حالت تغلیظ شده، در این واکنش استفاده میشود.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ یعنی بالسیف، وَ الْمُنافِقِینَ باللسان و الحجة و تغلیظ الکلام و اقامة حدود اللَّه عز و جل علیهم. قال ابن مسعود یجاهدهم بیده فان لم یستطع فبلسانه فان لم یستطع فبقلبه فان لم یستطع فلیکفهر فی وجهه و اغلظ علیهم.
آبهویج طعم شیرین منحصربهفردی، مانند هویج تغلیظشده دارد. آب هویج برخلاف دیگر آبمیوهها، رنگ مات و کدری دارد. این نوشیدنی بیشتر به عنوان یک نوشیدنی سالم مصرف میشود. همچنین از صدها سال پیش موسوم بوده که هویج را در سوپ ریخته و آبش را میکشیدهاند. در آمریکا، آبهویج از اولین موادی بود که برای تیرهتر کردن رنگ پنیر استفاده شد.
لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا این آیت در تغلیظ است در ترک امر معروف و نهی منکر و تشدید بر علما، تا خلق را پند دهند، و باز زنند، و در حق گفتن از خلق باک ندارند، و فرا ظالم گویند که مکن و معنی لعنت، راندن است و دور کردن از رحمت اللَّه، و لعنت بر زبان داود آن بود که اصحاب السبت ماهی گرفتند روز شنبه در مخالفت فرمان، داود گفت: «اللهم انّ عبادا قد خالفوا امرک و ترکوا قولک فالعنهم و اجعلهم آیة و مثلا لخلقک، فمسخهم اللَّه قردة»، و لعنت بر زبان عیسی آن بود که قومی که مائده خوردند ایمان نیاوردند، و در کفر بیفزودند، تا عیسی گفت: «اللهم انک انت وعدتنی من کفر منهم بعد ما یأکل المائدة ان تعذبه عذابا لا تعذبه احدا من العالمین. اللهم العنهم کما لعنت اصحاب السّبت». پنج هزار مرد بودند که در میان ایشان زنی و کودکی نه، بدعاء عیسی همه خنازیر گشتند. و گفتهاند: داود بقومی برگذشت که بر منکری جمع آمده بودند، داود ایشان را نهی کرد. ایشان گفتند: نحن قرود ما نفقه. داود گفت: «کُونُوا قِرَدَةً» فمسخهم اللَّه قردة. و ان قوما کانوا یجتمعون علی عیسی یسبّونه فی امّه، قال اللَّه ان یجعلهم خنازیر، فذلک لعنهم علی لسان داود و عیسی بن مریم.
بدانک در لعان حضور حاکم یا نایب حاکم شرطست و تلقین کلمات لعان هم چنان که رسول خدا عویمر و خوله را تلقین کرد شرطست، تا آن که اگر یک کلمه خود بگوید بیتلقین امام محسوب نباشد و تغلیظ در لعان بمکان و زمان شرطست، امّا المکان فبین الرّکن و المقام ان کان بمکّة و عند المنبر ان کان بالمدینة و فی المسجد الجامع عند المنبر فی سائر البلاد، و امّا الزّمان ان یکون بعد صلواة العصر، چون مرد از لعان فارغ گشت فرقت افتاد میان مرد و زن و آن زن برو حرام گشت حرمتی مؤبّد و نسب فرزند از وی بریده گشت و حد قذف از وی بیفتاد و بر زن حدّ زنا واجب گشت، اگر محصنه باشد رجم و اگر بنا شد جلد و تغریب، پس اگر زن خواهد که آن حد از خویشتن بیفکند او نیز لعان کند چنان که ربّ العزه گفت: «وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ»، این عذاب بمذهب شافعی حدّ است و بمذهب بو حنیفه حبس، فعند ابی حنیفة لا حدّ علی من قذف زوجته بل موجبه اللعان فان لم یلاعن یحبس حتی یلاعن، و عند الشافعی اللعان حجّة صدقه، و القاذف اذا قعد عن اقامة الحجّة علی صدقه لا یحبس بل یحدّ کقاذف الاجنبی اذا قعد عن اقامة البیّنة.
فهذا حکم و طی المظاهر، امّا غیر الوطی من القبلة و التلذّذ، فانّه لا یحرّم قبل التکفیر فی قولی اکثر العلماء و هو قول حسن و سفیان. و اظهر قول الشافعی کما انّ الحیض یحرّم الوطی دون سائر الاستمتاعات، و ذهب بعضهم الی انّه یحرّم جمیعها لانّ اسم التماس تناول الکل، ذلِکُمْ تُوعَظُونَ بِهِ ای ذلکم التغلیظ فی الکفّارة تؤمرون به و تخبرون بان فرضکم ذلک.
و گفتهاند در شأن عباس بن عبد المطلب آمد که روز بدر مسلمانان او را تعییر کردند و علی الخصوص علی بن ابی طالب درین باب تغلیظ کرد بر آن کفر که داشت و شرک که بر زید و قطیعت رحم که کرد، عباس گفت: ما لکم تذکرون مساوینا و لا تذکرون محاسننا؟ فقال له علی: الکم محاسن؟ فقال: نعم، انّا لنعمر المسجد الحرام و نحجب الکعبة و نسقی الحاجّ و نفکّ العانی، فانزل اللَّه ردّا علی العبّاس: ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ. مکی و بصری مسجد اللَّه خوانند و بآن کعبه خواهند در آیت دیگر إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ، عامه قرّاء سبعه مساجد اللَّه بجمع خوانند. مردی به عکرمه گفت: أ تقول أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ و انما هو مسجد واحد؟ فقال عکرمة: انّ الصفا و المروة من مساجد اللَّه. و عمارة المسجد دخوله و القعود فیه، و قیل عمارته رفع بنائه و اصلاح ما استرمّ منه، و قیل عمارته التّعبد فیه و الصلاة و الطواف.
ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ التّکرار تأکید للوعید و تغلیظ للمنهیّ عنه. و قیل: انّهما فی وقتین احدهما فی القبر و الآخر فی القیامة. و روی عن علی (ع) انّه قال: «ما زلنا نشکّ فی عذاب القبر حتّی نزلت أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ الی قوله: کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ لانّه وعید بعذاب القبر.