معنی کلمه آهسته کار در لغت نامه دهخدا
مگر میرفت استاد مهینه
خری میبرد بارش آبگینه
یکی گفتش که بس آهسته کاری
بدین آهستگی بر خر چه داری
چه دارم ، گفت دل پرپیچ دارم
اگر این خر بیفتد هیچ دارم.عطار.|| متأنی. درنگی. نرم.
آهسته کار
مگر میرفت استاد مهینه
خری میبرد بارش آبگینه
یکی گفتش که بس آهسته کاری
بدین آهستگی بر خر چه داری
چه دارم ، گفت دل پرپیچ دارم
اگر این خر بیفتد هیچ دارم.عطار.|| متأنی. درنگی. نرم.
معنی کلمه آهسته کار در فرهنگ معین
معنی کلمه آهسته کار در فرهنگ عمید
معنی کلمه آهسته کار در فرهنگ فارسی
معنی کلمه آهسته کار در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه آهسته کار
آهنگری پرسی با اعمال فشار آهسته مداوم یا نیروی آهسته کار می‌کند، که از ضربه تقریباً لحظه ای آهنگری سقوط چکشی متفاوت است. مقدار زمانی که قالب‌ها در تماس با قطعه کار در ثانیه (در مقایسه با میلی ثانیه‌های آهنگری سقوط چکشی) اندازه‌گیری می‌شود. عملیات آهنگری پرسی می‌تواند به صورت سرد یا گرم انجام شود.
ستوده بود مرد آهسته کار به حلم و سکون و ثبات و وقار
چو نیست جای ملامت، بهل، که مدعیان فغان کنند و من آهسته کار خویش کنم
یکی گفتش که بس آهسته کاری بدین آهستگی بر خر چه داری