بانشاط
معنی کلمه بانشاط در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه بانشاط
ز عشقت ناخوش و خوش بانشاط و الفتم چندان که از هر شادیای گرید دلم وز هر غمی خندد
بامنصور بایوسف در سنهٔ تسع و خمسمایة که من به هرات افتادم مرا حکایت کرد که امیر طغانشاه بدین دوبیتی چنان بانشاط آمد و خوشطبع گشت که بر چشمهای ازرقی بوسه داد و زر خواست پانصد دینار و در دهان او میکرد تا یک درست مانده بود و به نشاط اندر آمد و بخشش کرد. سبب آن همه یک دوبیتی بود.
هد هد باد بهاری بانشاط و فرو زیب بر سلیمان حسین آمد عبیر افشان ز جیب
بانشاط و عیش در ره می شدند با خیال وصل اوشاد ا ن بدند