انگم
معنی کلمه انگم در فرهنگ عمید
معنی کلمه انگم در فرهنگ فارسی
( اسم ) صمغ و ماد. چسبند. لزجی که از درختان مخصوصا درختان آلو و آلوچه و گوجه خارج میشود و در برابر هوا انجماد می یابد .
معنی کلمه انگم در فرهنگستان زبان و ادب
جملاتی از کاربرد کلمه انگم
همه الغریق الغریق است بانگم که من غرقهام در شنا میگریزم
جان کولگان در دهه ۱۸۶۰ میلادی نخستین آدامس طعمدار را ساخت. وی پودر شکر را با شیره انگم خوشبو (بالزام) آمیخت و آدامسهای باریکی را ساخت که آن را تافیتلو نامنهاد.
برآورم از پرده ی دل خروش چواصحاب را بانگم آمد به گوش
آرنولد استرانگمن کلاسیک به عنوان سنگینترین و دشوارترین رقابت قویترین مردان در جهان شناخته میشود و تنها توسط ۹ مرد در تاریخ برنده شدهاست که در بین برندگان، ژیدروناس ساویتسکاس لیتوانیایی ۸ بار، هافثور یولیوش پییرشون ایسلندی و |برایان شاو آمریکایی هر کدام ۳ بار برنده شدهاند. دو تن از قهرمانان گذشته، هافثور یولیوش پییرشون و مارک هنری آمریکایی، به تالار مشاهیر ورزشی بینالمللی معرفی شدند.
با تو باشم درست شش دانگم بیتو باشم ز آسیا بانگم
سگم خواندی و بانگم بر زدی تو چو گربه زود در بانگ آمدی تو
واژهنامه لانگمن در تعریف خر این حیوان را خاکستری یا قهوهای، شبیه اسب با گوشهایی بلند تعریف میکند.
پیر خرابات چو بانگم شنید گفت درآی ای پسر خرقهپوش