معنی کلمه بيت در لغت نامه دهخدا
- اهل بیت .
- اهل بیت النبوة.
- اهل بیت طهارت .
- اهل بیت عصمت .
- بیت الربة ؛ نام بتکده است برای لات. رجوع به لات شود.
- بیت عزی ؛ نام بتکده برای عزی. رجوع به عزی شود.
رجوع به هریک از این کلمات شود. || ( اِخ ) خانه کعبه. ( منتهی الارب ). کعبه. ( آنندراج ). بیت العتیق ، کعبه. ( اقرب الموارد ). خانه کعبه زادها اﷲ شرفاً. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بیت الحرام و بیت العتیق و کعبه شود. || ( ع اِ ) قبر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گور. ( آنندراج ). قبر و منه «کیف تصنع اذا مات الناس حتی یکون البیت بالوصیف ». اراد ان مواضع القبور تضیق فیبتاعون کل قبر بوصیف ای غلام. ( اقرب الموارد ). || فرش خانه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و منه : تزوجها علی بیت ؛ ای علی فرش یکفی البیت. ( از اقرب الموارد ). || عیال و خانگیان مرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). عیال مرد. ( از آنندراج ). دودمان. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). قول بدوی لاَّخر: هل لک بیت ؛ ای امراءة. ( اقرب الموارد ). || شرف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : بیت بنی تمیم فی بنی حنظلة؛ ای شرفهم. ( اقرب الموارد ). || فلان جاری بیت بیت ؛ یعنی همسایه من است. ( از منتهی الارب ). || قصر. کوشک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || شریف. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مرد شریف. ( آنندراج ). یقال : فلان بیت قومه ؛ ای شریفهم. ( اقرب الموارد ). || ( اصطلاح نجوم ) بیت یا خانه کوکبی در نزد احکامیان ، برج یا بروجی است که قوت حال کوکب در آن برج یا برجها باشد. بیت هر سیاره برجی است که بدو منسوب است و هریک از نیرین را برجی و خمسه را هریک دو بیت است. بیت شمس اسد و بیت قمر سرطان و بیت زحل جدی و دلو و بیت مشتری حوت و قوس و بیت مریخ حمل و عقرب و بیت زهره ثور و میزان و بیت عطارد سنبله و جوزا است. ( یادداشت بخط مؤلف ). || دو مصراع از شعر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). به اصطلاح شعرا دو مصرع متحدالوزن. ( آنندراج ). بیت شعر بنائی است از کلام که ملازمت آن به ضبط و اندیشه علی الخصوص در شب که اول خلوت و وقت فراغ است بیش از آن باشد که ملازمت همان مقدار از کلام منثور. و هر بیت را دو نیمه باشد که در متحرکات و سواکن بهم نزدیک باشند و هر نیمه را مصراعی خوانند. ( المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 23 ) :