سرهم بندی

معنی کلمه سرهم بندی در لغت نامه دهخدا

سرهم بندی. [ س َ هََ ب َ ] ( حامص مرکب ) در تداول عوام کاری را بسرعت و بی دقت کافی و تنها برای ادای تکلیف انجام دادن. ( یادداشت مؤلف ).
- سرهم بندی کردن ؛ بی استحکام کاری انجام دادن. با عدم دقت کاری را انجام کردن.

معنی کلمه سرهم بندی در فرهنگ معین

(سَ رِ هَ. بَ ) (حامص . ) (عا. ) کاری را سرسری انجام دادن .

معنی کلمه سرهم بندی در فرهنگ عمید

۱. کاری را سرسری انجام دادن.
۲. چیزی سست و بی دوام ساختن.

معنی کلمه سرهم بندی در فرهنگ فارسی

سطحی و سرسری کاری را انجام دادن .
در تداول عوام کاری را بسرعت و بی دقت کافی و تنها برای ادای تکلیف انجام دادن ٠

معنی کلمه سرهم بندی در ویکی واژه

(عا.)
کاری را سرسری انجام دادن.

جملاتی از کاربرد کلمه سرهم بندی

هجده تومان زر سارا و سیم سره وام آقا علی از رهگذاری های یکسر اسبم دام گردن است که به خواست پاک یزدان پس از چهل روز دیگر با دست خویش یا گماشته خود در پای تخت شهریار جوانبخت محمد شاه قاجار که چرخش زمین باد و جهانش زیر نگین، کارسازی کرده پوزش پرداز هیچگونه سالوس و سرهم بندی و کاربند بهانه های بی مغز ریشخندی نگردم. اگر خدای ناخواسته به هنگام خود تنخواه نرسید و دام وام از گردن پرداخته نشد بدان راه و روش که کیش سوداگران است و بازاریان شهری و روستا را هنجار داد و ستد بر آن، هر چند از چهل روز برگذرد ده دو نیم سود بر سرمایه فزوده به خواهنده پیمایم، و این نوشته که در میان داوری راستین است و راست گواهی در آستین دریافت افتد.