حل شدنی

معنی کلمه حل شدنی در لغت نامه دهخدا

حل شدنی. [ح َ ش ُ دَ ] ( ص لیاقت ) قابل حل. آنچه حل پذیر باشد.

معنی کلمه حل شدنی در فرهنگ فارسی

قابل حل

معنی کلمه حل شدنی در ویکی واژه

solubile

جملاتی از کاربرد کلمه حل شدنی

عنصر هیدروژن با بیشتر عنصرها می‌تواند ترکیب شود و می‌توان آن را در آب، تمامی ترکیب‌های آلی و موجودات زنده پیدا کرد. این عنصر در واکنش‌های اسید و قلیایی در بسیاری واکنش‌ها با داد و ستد پروتون میان مادهٔ حل شدنی و حلال نقش مهمی از خود نشان می‌دهد. هیدروژن به عنوان ساده‌ترین عنصر شناخته شده در دانش نظری بسیار کمک‌کار بوده است، برای نمونه از آن در حل معادلهٔ شرودینگر یا در مطالعهٔ انرژی و پیوند و در نهایت پیشرفت دانش مکانیک کوانتوم نقش کلیدی داشته است.
آب شیرین، به آبی گفته می‌شود که کمتر از ۰٫۰۵ در هر ۱۰۰ واحد، املاح نمکی غیر حل شدنی داشته باشد. منابع محدود آب شیرین، رودخانه‌ها، آبگیرها و بعضی از منابع آب زیر زمینی می‌باشند. منبع نامحدود و پایدار آب شیرین، بخار آب‌های موجود در جو است که به صورت باران و برف و تگرگ، که همه تجدید پذیرند ظاهر می‌شود.
آب شیرین به آب املاح زدایی شده گفته می‌شود؛ آبی‌ست که درصد املاح نمکی غیر حل شدنی آن بسیار کم و زلال باشد. آب شیرین از مهم‌ترین منابع تجدید شدنی می‌باشد که این منبع، برای زنده ماندن بسیاری از موجودات زنده و همچنین برای انسان، از لحاظ تأمین نیاز به آب و همچنین کشاورزی، بسیار پراهمیت و حیاتی است. باید توجه داشت که در این گفتار آب شیرین و آب آشامیدنی دارای مفهوم‌های جداگانه‌ای از یک‌دیگر به کار رفته‌اند؛ هرچند که آب آشامیدنی آبی شیرین است.