جدل کردن. [ ج َ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مباحثه نمودن. ( ناظم الاطباء ). یک و دو کردن. ( یادداشت مؤلف ). محاجه کردن. بحث کردن. جنگ کردن. منازعه نمودن. ( ناظم الاطباء ). خصومت و دشمنی کردن. جنگ و نزاع کردن : حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او ور بحق گفت جدل با سخن حق نکنیم.حافظ.
معنی کلمه جدل کردن در فرهنگ معین
( ~. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ۱ - جنگ کردن . ۲ - بحث و گفتگو کردن .
معنی کلمه جدل کردن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- جنگ کردن منازعه کردن . ۲- مباحثه کردن .
معنی کلمه جدل کردن در ویکی واژه
جنگ کردن. بحث و گفتگو کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه جدل کردن
ورقی چند فصل حل کردن با فضولان ده جدل کردن
نتوان ز قضا گریختن با تک و تاز با چرخ چه چاره از جدل کردن ساز
خلاف کردن اندر سخن و جدل کردن و آن را مراء گویند. کس بود که عادت وی آن بود که هرکه سخنی بگوید بر وی رد کند و بگوید نه چنین است. و معنی این آن بود که تو احمقی و نادان و دروغ زن و من زیرک و عاقل و راستگوی. بدین کلمه دو صفت مهلک را قوت داده باشد، یکی تکبر و دیگر سبعیت که اندر کسی افتد. و برای این گفت رسول (ص)، «هرکه خلاف و خصومت اندر سخن دست بدارد و آنچه باطل بود نگوید، وی را خانه ای اندر بهشت بنا کنند و اگر آنچه حق بود بگوید وی را خانه ای در اعلی بهشت بنا کنند». و این ثواب از آن زیادت است که صبر کردن بر محال و دروغ دشوارتر بود و گفت (ص)، «ایمان مردم تمام نشود تا که از خلاف دست بندارد، اگرچه بر حق بود».