جگن
معنی کلمه جگن در لغت نامه دهخدا

جگن

معنی کلمه جگن در لغت نامه دهخدا

جگن. [ ج َ گ َ ] ( اِ ) گیاهی است باطلاقی که در صنعت کاغذسازی بکار آید. نباتی است که در آب روید و بوریا کنند. و آنرا در مازندران گرز گویند و پنبه آنرا لوئی نامند. ( یادداشت مؤلف ). گیاهان تیره جگن ها همه در زمین های باطلاقی میروید و ساقه های آنها سه گوشه وبرگهای آنها در سه ردیف بر روی ساقه قرار دارند. غلاف برگهای آنها مانند گندمیان شکاف ندارد. خامه تخمدان آنها نیز سه شاخه است. انواع مهم این تیره عبارتنداز: جگن و پاپیروس و غیره. نی بوریا اگر چه ساقه ٔگرد دارد ولی نزدیک بآنهاست. ( گیاه شناسی گل گلاب ص 297 ). نوعی پارچه. جکن. رجوع به جکن شود :
جگن را طلب کرد از افتکون
که رنگین و باجاه آمد برون.نظام قاری ( دیوان ص 181 ).در گلستان شمیم کلی و جگن دلم
در جیب و آستین صبا و شمال یافت.نظام قاری ( دیوان ص 51 ).- امثال :
مگر سر دنیا را با جگن پوشانده اند ؛ قوانینی و شرع و مقرراتی هست.

معنی کلمه جگن در فرهنگ معین

(جَ گَ ) (اِ. ) ۱ - گیاهی است باتلاقی که دارای الیاف محکم می باشد، ژگن و گجن هم گویند. ۲ - پوشال .

معنی کلمه جگن در فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) گیاهی باتلاقی که بعضی از انواع آن دارای الیاف محکم می باشد.
۲. پوشال که با آن روی چیزی را بپوشانند.

معنی کلمه جگن در فرهنگ فارسی

ازگیاههای باتلاقی که بعضی دارای الیاف محکم است
( اسم ) گیاهی از تیر. جگنها جزو رد. تک لپه ییها که دارای ساق. سه گوش و برگهای مقطع و گلهای منفردالجنس است و معمولا در نقاط مرطوب و باتلاقی میروید.

معنی کلمه جگن در فرهنگستان زبان و ادب

{Cyperus} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای پُرگونه از جَگنیان، غالباً با ساقۀ سه گوش که گرده افشانی در آنها به وسیلۀ باد انجام می شود

معنی کلمه جگن در دانشنامه عمومی

جگن ( نام علمی: Carex ) یا چولان نام یک سرده از تیره جگنیان است. به نام زنبق زرد نیز شناخته می شود. این سرده در دنیا بیش از ۲۰۰۰ گونه دارد.
گیاهی است علفی و پایا که در مردابها و نواحی باتلاقی منطقه های معتدل و گرم سراسر جهان می روید. تاکنون در حدود ۴۵ گونه از این گیاه در ایران شناسایی شده است.
جگن ساقه ای نازک، بلند، زِبر با مقطع سه گوشه دارد. برگهای آن بلند، کشیده و نوک تیز هستند و رگبرگهای موازی دارند. گلهای کوچک به رنگ سبز در گروههای ۳ تا ۵ تایی روی گل آذین سنبله ظاهر می شوند و در اردی بهشت و خرداد می شکفند. تقریبأ تمام گونه های جگن از نظر جنسی تک پایه هستند و هر گل ممکن است نر یا ماده باشد. میوهٔ جگن فندقه، سبزِ مایل به سیاه و کوچک است.
بعضی از گونه های جگن الیاف محکمی دارند که از آن حصیر، سبد و پارچه های ضخیم می بافند. از جگن در سیستان و بلوچستان و در بعضی از نقاط دیگر ایران آلونکهای موقت صحرایی برپا می کنند و برای پوشاندن سقف خانه ها و نیز ساختن نوعی قایق از آن استفاده می کنند.
جگن (شوط). جگن روستایی از توابع دهستان قره قویون شمالی بخش مرکزی شهرستان شوط استان آذربایجان غربی کشور ایران است. واقع شده است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جگن ۱۸ نفر جمعیت دارد.
جگن (نقاش). جَگَن نقاش نگارگری گورکانی در هندوستان بود. او یازدهمین نفر از فهرست ۱۷ نقاش برتر ذکر شده در آئین اکبری است. سه نقاشی او در داراب نامه تأثیر دراماتیکی دارند، اما نگاره هایی که برای حمزه نامه کشید، با داستان و روایت جاری کتاب متناسب تر هستند. اما تنها در مینیاتورهای رزم نامه است که نقش های هنرمندانهٔ او تناسب دارند و از قواعد ایرانی، که یحتمل حین کار بر تیمورنامه آموخته، پیروی کرده اند. در نسخه های خطی بعدی تصویری که به او نسبت داده شود، باقی نمانده است، اما گنجاندن نام او در آیین اکبری نشان می دهد که وی در سال ۱۵۹۰ میلادی هنوز زنده بود، زیرا برخلاف او دسوانت که در ۱۵۸۴ درگذشت نامش در لیست نیست؛ بهرحال بایستی در این دوره فعالیت بسیار محدودی داشته بوده باشد. جگن احتمالاً همان «جگنت» هم است که نقشی در تیمورنامه را در سال ۱۵۸۴ کشیده و در نسخه های خطی تاریخی و ادبی دهه ۱۵۹۰ همکاری کرده.
معنی کلمه جگن در فرهنگ معین
معنی کلمه جگن در فرهنگ عمید
معنی کلمه جگن در فرهنگ فارسی

معنی کلمه جگن در دانشنامه آزاد فارسی

جَگَن (sedge)
جَگَن
گروهی از گیاهان گندمی شکل۱ چندساله، از جنس Carex، تیرۀ جگن ها۲. آن ها معمولاً دارای ساقه های محکم سه گوشه اند و در آب های کم عمق یا زمین های مرطوب و باتلاقی می رویند.
grasslike
cyperaceae

معنی کلمه جگن در ویکی واژه

گیاهی است باتلاقی که دارای الیاف محکم می‌باشد، ژگن و گجن هم گویند. جگن از دو بخش جَ - گن شکل گرفته و کنایه از گَن همان گند در زبان فارسی است، پس گیاه مزبور گیاه خوشایندی نبوده است.
پوشال.

جملاتی از کاربرد کلمه جگن

تاریک شد آفاق تو گفتی که به عمدا یکباره زدند آتش‌، صد تل جگن را
در گلستان شمیم کلی و جگن دلم در جیب و آستین صبا و شمال یافت
جگن را طلب کرد از افتگون که رنگین و با جاه آمد برون