معنی کلمه افدر در لغت نامه دهخدا
سلسله جعدی بنفشه عارضی
کت سیاوش افدر و پرویز جد.بوشعیب ( از فرهنگ اسدی ).مرحوم دهخدا گوید: من نمیدانم چرا افدر که صورتاً به پدر شبیه ترست بمعنی پدر نباشد و بمعنی برادرزاده یا خواهرزاده باشد. و گمان میکنم همین شعر بوشعیب سبب دادن این معنی به افدر شده باشد، چه لغت نویس میگوید: در این بیت یا باید گفت بوشعیب از شاهنامه ها بی اطلاع بوده یا برحسب اطلاعی که او داشته در پدران فریدون پرویز نامی هم بوده و در شاهنامه فردوسی و غیره نیامده است و یا شاعر برای درست آمدن وزن و قافیه تسامحاً اینطور گفته است. ولی اگر افدر را هم بمعنی خواهرزاده و یا برادرزاده یا بگفته بعضی فرهنگها بمعنی عم ، برادر پدر بگیریم ، باز این عیب در بیت باقی است. در صورتی که در پهلوی ابتیار یا آبیدار بمعنی پدر است و نظایر آن نیز چو اشکم و شکم و امثال آن بسیار میباشد و مثال دیگری برای افدر در هیچ جا دیده نشده است. واﷲ اعلم. ( یادداشت به خط مؤلف ). و رجوع به آثار و احوال رودکی ص 1136 شود.