بحث کردن

معنی کلمه بحث کردن در لغت نامه دهخدا

بحث کردن. [ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کاویدن. واکاویدن. || گفتگو کردن. مباحثه کردن. حجت آوردن. ( ناظم الاطباء ). || مباحثه. مطارحه. حجت آوردن :
گفت تو بحث شگرفی می کنی
معنیی را بند حرفی می کنی.مولوی.با طایفه دانشمندان در جامع دمشق بحثی همی کردم. ( گلستان سعدی ).
خجل بازگردیدن آغاز کرد
که شرم آمدش بحث آن راز کرد.سعدی ( بوستان ).نه در هر سخن بحث کردن رواست
خطا بر بزرگان گرفتن خطاست.سعدی.مستند اهل مدرسه زان بحث می کنند
ورنه چرا کند بکسی هوشیار بحث.محمدقلی سلیم.مستان کنند در سر مستی بهم نزاع
من میکنم همیشه به وقت خمار بحث.محمدقلی سلیم.|| نزاع کردن. || شرط کردن. گرو بستن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بحث شود.

معنی کلمه بحث کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - کنجکاوی کردن در امری . ۲ - گفتگو کردن دربار. مطلبی .

معنی کلمه بحث کردن در ویکی واژه

discutere

جملاتی از کاربرد کلمه بحث کردن

نه در هر سخن بحث کردن رواست خطا بر بزرگان گرفتن خطاست
کنستانتین ارتدکس (باور صحیح) را در آموزه‌های مسیحی ترویج کرد تا مسیحیت به جای تفرقه افکنی، به نیرویی برای اتحاد تبدیل شود. او اسقف‌های مسیحی را به جلسه‌ای احضار کرد که بعداً به نام اولین شورای نیقیه شناخته شد، که در آن حدود ۳۱۸ اسقف (عمدتاً شرقی) بحث کردند و تصمیم گرفتند که چه چیزی ارتدکس است و چه چیزی بدعت در مسیحیت. سرانجام جلسه در مورد اعتقادنامه نیقیه که حاوی نکته‌های اصلی اعتقاد به مسیحیت بود، به اجماع رسید.
در جریان شورای انترناسیونال سوسیالیست در کاسکایس، پرتغال، در ۴ و ۵ فوریه ۲۰۱۳، ۵۰ حزب سیاسی در حاشیه تشکیل اتحاد ترقی‌خواهان، از جمله جنبش تغییر دموکراتیک زیمبابوه، بحث کردند.
در طول مصاحبه، گرانده و مک کال در مورد موضوعات مختلفی بحث کردند، از جمله بمب‌گذاری ۲۰۱۷ منچستر آرنا در مه ۲۰۱۷ در منچستر آرنا، آلبوم جدید او، شیرین‌کننده و همچنین سلامت روان خواننده.
ملای جدید به اینچه برون می‌آید: قلیچ بلغای. آلنی در اولین دیدارش با این ملا، دریافت که او یک ملای ساده نیست و مثل خود آلنی در بحث کردن نظیر ندارد؛ آلنی که در تمام عمرش ندیده بود که کسی در صحبت کردن و جواب دادن به پای خودش برسد، از ملا استقبال کرد و او را شب به چادر مادرش دعوت کرد و ساعت‌ها با او صحبت کرد و او را آزمود و مطمئن شد که ملا مردی است دانا و فهمیده و دوستی ناب آلنی و ملا قلیچ از این ججا آغاز شد. آهٔنی و ملا دو قطب مخالف یک آهن‌ربا: آلنی یک ماده گرا و ملا هم یک مذهبی تمام عیار است.
بروکنر آهنگ‌ساز خودآموخته‌ای بود، و نخستین شغل‌اش، ارگ‌نوازی در دیر قدیس فلوریان در نزدیکی آنسفلدن در ۱۸۵۱ بود. بعداً به کلیسای جامع لینتس رفت و از ۱۸۵۶ تا ۱۸۶۸ ارگ‌نواز آن‌حا بود. او بسیار مذهبی بود، و نخستین اثر باقی‌مانده از او مس رکویم است که در سال ۱۸۴۹ نوشت. بروکنر زمینهٔ دهقانی داشت و لهجه غلیظ شهرستانی‌اش در وین باعث تمسخر می‌شد. نسبتاً منزوی هم بود و برای توضیح دادن موسیقی‌اش یا بحث کردن دربارهٔ آن تلاشی نمی‌کرد. با این حال نگرش موسیقایی‌اش در آن زمان خیلی مدرن محسوب می‌شد.
بحث کردند اندرین کار آن دو یار آخر آن بحث آن آمد قرار
و گفته‌اند قیصر ملک روم نامه نبشت به عمر خطاب در روزگار خلافت وی و گفت مادر کتاب خویش میخوانیم که در کتاب شما سورتی است که در آن سورة خا و ثا و ظا و شین و زا و جیم و فانیست، و هر کس که آن سورة بر خواند اللَّه تعالی وی را بیامرزد، عمر خطاب صحابه را جمع کرد و بحث کردند و همه متفق شدند که آن سوره فاتحه الکتاب است.
در سال ۲۰۰۸، راتنر و همکاران، به ادبیاتی با عنوان «پدرگرایی آزادی‌خواهانه» استناد کردند که بیان می‌کند مصرف‌کنندگان همیشه به صلاح خود رفتار نمی‌کنند. آن‌ها این پدیده را به عواملی چون احساسات، محدودیت‌های شناختی و سوگیری‌ها و اطلاعات ناقص نسبت دادند، که ممکن است با مداخلات مصلح‌جویانه برطرف شود. آن‌ها در مورد ارائه اطلاعات و ابزار تصمیم‌گیری به مصرف‌کنندگان، سازماندهی و محدود کردن گزینه‌های مخرب بازار، و استفاده از احساسات و مدیریت انتظارات بحث کردند. آن‌ها بیان کردند که هر یک از این عوامل می‌تواند توانایی انتخاب مصرف‌کنندگان را بهبود بخشد.
او همچنان می زد تا ماده از عالم حیات به عالم ممات نقل کرد و با همه رفتگان برابر شد. چون عیال موافق و رفیق مرافق کشته گشت و فورت خشم تسکین پذیرفت، کبک نر تاملی کرد و با خود گفت: دریغا رفیق شفیق و ندیم قدیم و یار مساعد و حریف معاضد با چندان حقوق مرعی و اخلاق مرضی و حصافت رای و خرد و کفایت، بی تهمتی ظاهر، به موجب شبهتی کشته شد و ندانم که در تقدیم این رای و امضا این عزیمت، مصیبم یا مصاب، صایبم یا مخطی. جماعتی از طیور که در اکناف و اطراف آن موضع بودند به تهنیت قدوم او به زیارت حاضر آمدند و چون کبک ماده را کشته دیدند، از موجب حادثه بحث کردند. کبک نر صورت حال اعلام داد و شرح آنچه روی نموده بود، باز گفت: هر کس از مرغان، زبان ملامت و تعییر در وی دراز کردند و گفتند: بی مشاورت موتمنی بر چنین اقتحام شگرف، اقدام نموده ای و بی رویتی ثاقب، ارتکابی بدین عظیمی روا داشته ای. بدان که درین نواحی، عیالان ما را به مثال این عارضه بسیار حادث شود و چنان گمان افتد که زن حامله شده است و چون سه ماه بر آن بگذرد، ما فلان بیخ بیاریم و بدهیم تا بعد از نضج مادت، اجابت طبیعت حاصل آید و بیماری زایل گردد. خطا کردی و در امضا این رای مخطی بودی و اگر با ما درین باب مفاوضتی رفتی، پیش از نفاذ تدبیر، بدین تشویر و تقصیر ماخوذ نگشتی و در ملامت عاجل و عقوبت آجل نیفتادی. چون حجاب شبهت از روی کار برداشته شد و به یقین بدانست که خطا کرده است و جفت شایسته را بی موجبی به دست تلف داده، در وی می نگریست و به نوحه و زاری می گریست و می گفت:
و از بهر آنکه در بیضه مرغ ملک، فرخ وجود نداشت، اوقات و ساعات در فکرت و حیرت می گذاشت و با خود می گفت: دوحه جهانداری بی غصنی و اصل بزرگوار بی فرعی است اگر بساط امل، دست اجل در نوردد، چهار بالش ملک، عاطل و ضایع ماند روزی درین معنی فکرتی می کرد و یکی از مخدرات حرم که با جمال کیاست، کمال فراست داشت و به سرمایه شهامت و پیرایه حذاقت متحلی بود، در پیش تخت پادشاه به خدمت حاضر آمده بود و آثار تفکر و دلایل تغیر در ناصیه پادشاه مشاهدت می کرد اما به مجرد تفرس، تجسس جایز نمی شمرد که لایق مروت و موافق خدمت نمی آمد، چه از ضمایر ملوک استخبار کردن، لایق خردمندان نبود و چون فکرت شاه به تطویل کشید و آثار حزن به حد اکثار انجامید، مخدره به طریق تلطف، تعرف احوال نمودن ساخت و از موجب تغیر بحث کردن گرفت و گفت: مدت عمر شاه به امداد لطف کردگار به امتداد روزگار مقرون باد بحمدالله و منه جهان به عواطف عدل شاهی معمور است و جهانیان به لواطف فضل پادشاهی مسروراند اقلیم ملک به داد و عدل آباد است و رعیت از کلف و مون آزاد دوستان بدین حضرت تقرب می کنند و دشمنان ازین دولت تجنب می نمایند طاووس کامرانی در ریاض امانی جلوه می کند و سیمرغ سیادت در باغ سعادت می خرامد به اطراف و اکناف عالم، صیت عدل او سایر است و به بر و بحر گیتی ذکر فضل او دایر.