معنی کلمات "فرهنگ معین" - صفحه 11
- سی ء
- سی تی اسکن
- سیاتیک
- سیاست راندن
- سیاه بند
- سوپاپ
- سوگلی
- سویداء
- سير
- سيز
- سين
- سپاسه
- سپاه شدن
- سپاه کشی
- سپاهدار
- سپر افکندن
- سپست
- سپسی
- سپندآسا
- سهمیدن
- سهیدن
- سوایم
- سوتام
- سودا پختن
- سوداپرست
- سورتمه
- سورچران
- سوسیس
- سوغان
- سولوق
- سنگ سپاهان
- سنگ صبور
- سنگ فرش
- سفاله
- سفالگر
- سفت گر
- سفرجل
- سفسطی
- سفوف
- سفّاح
- سفیدبخت
- سقامت
- سقراق
- سقرگه
- سرکوبه
- سست ریش
- سزارین
- سرگزین
- سرگزیت
- سرگروه
- سعفص
- سعي
- سغری
- سرداب
- سرد یافتن
- سرخوانی
- سرخاره
- سرخ شدن
- سه چرخه
- سه خواهران
- سنگاب
- سنگفرش
- سنگ تاب
- سنور
- سنت کردن
- سنبوت
- سنبل الطیب
- سمر شدن
- سهم زد
- سلحشوری
- سلندر
- سرناچی
- سرماهی
- سرعشر
- سرکوب کردن
- سرپایان
- سرپاش
- سرپاس
- سقط گفتن
- سطاره
- سست زخم
- سر به نیست
- سر بر خط نهادن
- سر باز نهادن
- سذاب
- سخونت
- سرآمدن
- سرآزاد
- سرآخر
- سر و کله زدن
- سر و مر
- سر خود گرفتن
- سراکونی
- سراندرون
- سراسیمه وار
- سرازیرشدن
- سال گره
- سالدات
- سالوک
- سامان شدن
- ساچمه
- ساکسفون
- ساکن گشتن
- سایح
- ساید بای ساید
- سایه آمیز
- سایه روشن
- سایه زده
- سایه شکن
- سایه پوش
- ساییدن
- زیگزاک
- سؤر
- سابری
- سابقه دار
- سابقه سالار
- سابوتاژ
- ساتن
- ساتگینی آوردن
- ساجگون
- ساحره
- ساحل نشین
- ساخته رنگ
- ساخته کاچار
- ساختگی کردن
- ساخلو
- ساده تن
- ساده جگر
- ساده رنگ
- ساده پرست
- ساده کردن
- سادیسم
- زهره طبع
- زهره ساز
- زهره رخ
- زهربار
- زهرابه
- زمین دوز
- زمین شناسی
- زن به مزدی
- زن قحبه
- زنابیر
- زخم خوردن
- زخم آور
- زخاره
- زبون گیری
- زبزب
- زده شدن
- زدوخورد
- زراج
- زرخرید
- زردگوش
- زرزر
- زرزوری
- زرعیار
- سرصفحه
- سه ایوان دماغ
- سختیان
- سربخش
- سرتیر
- سرجمع
- سرجمله
- سردرختی
- سردوشی
- سرراست
- سرزدن
- سامبا
- ساندویچ
- ساهره
- ساویس
- سبزفام
- سبزپری
- سبع الثمانی
- سبق بردن
- سبو شکستن
- سبک لقا
- سبک کار
- سبیل راندن
- زیغال
- زیمله
- زینهار خوردن
- اعاذه
- اعتداء
- اعتزاز
- اعتیاض
- افروزه
- افسون دمیدن
- افشون
- افشک
- افطاری
- التماع
- التحاق
- التحاد
- اكو
- اكنون
- اقواء
- اقنوم
- ام الفساد
- الی الحال
- انتساق