ساویس

معنی کلمه ساویس در لغت نامه دهخدا

ساویس. ( ص ، اِ ) چیز گرانمایه. || پنبه محلوج. || جامه پنبه آگنده را گویند که در روز جنگ پوشند. ( برهان ) ( آنندراج ). پنبه آگنده که هنگام جنگ سلاح سازندش. ( شرفنامه منیری ). || ( اِ ) سبدی باشد که زنان پنبه را که بجهت رشتن مهیا و آماده کرده باشند در آنجانهند. ( برهان ) ( آنندراج ). آنچه در او پنبه نهند. ( شرفنامه منیری ). رجوع به ساوین و ساوس و ساون شود.

معنی کلمه ساویس در فرهنگ معین

(وِ ) (اِ. ) ۱ - پنبه زده شده که لای جامه بگذارند. ۲ - هر چیز گرانبها.

معنی کلمه ساویس در فرهنگ عمید

۱. پنبۀ زده شده که لای جامه بگذارند.
۲. جامه ای که لای آن پنبه دوخته باشند.
۳. هرچیز نفیس و گران مایه.

معنی کلمه ساویس در فرهنگ فارسی

چیز گرانمایه

معنی کلمه ساویس در فرهنگ اسم ها

اسم: ساویس (دختر) (فارسی) (تلفظ: sāvis) (فارسی: ساويس) (انگلیسی: savis)
معنی: گرانمایه و با ارزش، چیز گرانمایه، نوعی پنبه

معنی کلمه ساویس در ویکی واژه

پنبه زده شده که لای جامه بگذارند.
هر چیز گرانبها.

جملاتی از کاربرد کلمه ساویس

پیش پای تو چو خواهی که در آئی بگزند متساویست در کوته و گردون بلند
غالب حریفی از همه رو داده بازیم در نرد دوستی که مساویست کوه و کاه
در اینجا فرق و جمع او مساویست بود در خلق اما غیر حق نیست
همیشه تاکه به شکل عروس قائمه را مساویست به سطح و دو ضلع سطح وتر
چه برم آب این سخن بر آن کش مساویست اختر و اخگر
جایی که نهالِ قد رعنای تو باشد گر سرو چمن باشد و نی هر دو مساویست
چو هجر و وصل مساویست در حقیقت عشق اگر ز هجر بسوزی بساز و وصل انگار