سایه روشن
معنی کلمه سایه روشن در فرهنگ معین
معنی کلمه سایه روشن در فرهنگ عمید
۲. قسمتی از تصویر یا منظره که در آن سیاهی سایه و روشنایی نور در هم آمیخته باشد.
معنی کلمه سایه روشن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سایه روشن در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه سایه روشن در دانشنامه عمومی
این اسلوب در روند تحول فن نقاشی رنگ روغنی در دوره رنسانس پدیدار شد و به خصوص در تابلوهای داوینچی و کاراواجو اهمیت پیدا کرد. به طور کلی این اسلوب برای هنرمندانی که قصد داشتند طرح تجربی خود را تا مرحله نقاشی پیش ببرند بسیار اهمیت داشت. رامبراند یکی از استادان کیاروسکورو بود. در اکثر آثارش گروه های انسانی را با سایه های تیره نزدیک به هم نقاشی نموده و سپس آنها را در مقابل سطوحی که درجات روشن نه چندان متفاوتی باهم دارند قرار می داده است و برای جدا کردن اشکال کلی تنها از رنگهای سرد و گرم استفاده میکرده. در سده هفدهم نقاشان اسپانیایی و هلندی تکنیک سایه روشن را با اغراق بیشتر و با رنگسایه های بسیار شدید در آثار خود استفاده کردند. از مهمترین هنرمندانی که این تکنیک را در قرن هفدهم رواج داد کاراواجو بود.
معنی کلمه سایه روشن در دانشنامه آزاد فارسی
(یا: کیاروسکورو) اصطلاحی در نقاشی و گرافیک، به معنای بهره گیری از جلوه های تیرگی و روشنی، یا به عبارت دیگر نور و سایه، برای بازنمایی حجم و تأثیر شگرف بر مخاطب. این روش، به خصوص هنگامی تأثیرگذار است که عناصر تابلو، خود با یکدیگر در تضاد باشند، مثل شیشۀ شفاف، فلز براق، چوب صیقل یافته یا پارچۀ مخمل. شواهدی وجود دارد که نقاشان یونان و روم باستان از جلوه های تاریک و روشن بهره برده اند. اما در تاریخ نقاشی غرب، لئوناردو داوینچینخستین نقاشی بود که آن را آشکارا و ماهرانه به کار بست. کاراوادجوو رامبرانتاز دیگر استادان این روش بوده اند. این اصطلاح، همچنین به نقاشی تک رنگاطلاق می شود که در آن صرفاً از جلوه های سایه ـ روشن استفاده شده باشد.
سایه روشن (کتاب). مجموعه ای از داستان های کوتاه، نوشتۀ صادق هدایت، در ۱۳۱۲ش. در این اثر، نویسنده اندیشه های خود دربارۀ عشق و مرگ و نومیدی های بشر را باز می گوید؛ از این رو، در داستان های رازآمیز و خیالی و در افسانه های علمی ـ تخیلیِ کتاب، جنبۀ عقیدتی آن قوی تر از ساختار هنری است. داستان «زنی که مردش را گم کرد»، از بهترین داستان های واقع گرایانۀ هدایت، در این مجموعه است.
معنی کلمه سایه روشن در ویکی واژه
تاریکی، روشنی.
فضایی که بخشهایی از آن تیره یا تاریک و بخشهای دیگرش روشن
خطها و سایههایی که برآمدگیها و فرورفتگیهای اشیاء و چگونگی تابش نور بر آنها را در یک تصویر نشان دهد (نقاشی)
زمانی که روشنایی روز یا تاریکی شب هنوز به طور کامل بر هوا غالب نشده
جملاتی از کاربرد کلمه سایه روشن
صادق هدایت در داستانِ کوتاهی به نام «آخرین لبخند» از مجموعه داستان «سایه روشن» با نگاهی دراماتیک و نسبتاً جانبدارانه به تبار، سرگذشت و سرنوشت این خاندان میپردازد.
ز سایه روشن عمرم رسید خاطر من گذشتههای سپید و سیه ز سوز و مِحَن
آفتابست و عالمش سایه سایه روشن به نور همسایه
به مضمونکتاب عافیت تا وارسی بیدل به رنگ سایه روشنکن سواد ناتوانی را
هر چند مارکه سالها با فووها نقاشی کرد ولی در نقاشیهایش کمتر از رنگهای تند و بسیار روشن و رنگمایههای قوی استفاده کرد، او با استفاده از امتزاج رنگهای مکمل به عنوان رنگ و نه به عنوان سایه روشن سبک و مشخصهٔ خاصی در کارهایش به وجود آورد. او معمولاً با شیوهٔ طبیعت گرایانه تری نقاشیهای خود را خلق نمودهاست.
«قنیره پاشایئوا» نویسنده و نماینده مجلس جمهوری آذربایجان در بخشی از سخنان خود با اشاره به اینکه احمد جواد نه تنها متعلق به آذربایجان بلکه برای تمام جهان ترک است، اظهار داشت: "در سایه روشنفکرانی مانند او بود که اولین جمهوری جهان اسلام در سال ۱۹۱۸ توسط «محمد امین رسول زاده» بنا نهاده شد.
مدرسه مونیخ به گروهی از نقاشان اشاره دارد که در مونیخ کار کرده یا بین سالهای ۱۸۵۰ و ۱۹۱۸ در آکادمی توسط یک سبک ناتورالیستی و سایه روشنهای تیره مشخص آموزش نقاشی داده شدند. نقاشی معمولی شامل: منظره، پرتره، سبک، هنوز هم زندگی و تاریخ.
کالفر خود گفتهاست که این مجموعه در رابطه با بزرگ شدن پسری نابغهاست. طمع، اعتماد و تفاوت میان خوب و بد، عالی و شیطانی نیز در در سایه روشن این کتابها قرار دارند.