سوغان

معنی کلمه سوغان در لغت نامه دهخدا

سوغان. [ س َ وَ / سَو ] ( ع مص ) سوغ. رجوع به سوغ شود. دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه. و رجوع به سوغان شود.

معنی کلمه سوغان در فرهنگ معین

(سُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) دویدن اسب و شتر در پی هم . ۲ - (مص م . ) دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه .

معنی کلمه سوغان در فرهنگ عمید

دواندن و ورزش دادن اسب برای شرکت در مسابقه.

معنی کلمه سوغان در فرهنگ فارسی

جایزگشتن ورواشدن امری، دواندن وورزش دادن اسب
۱ - ( مصدر ) دویدن اسب و شتر در پی هم ۲ - ( مصدر ) دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه .

معنی کلمه سوغان در ویکی واژه

دویدن اسب و شتر در پی هم.
دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه.

جملاتی از کاربرد کلمه سوغان

الفاظی مؤحکم ائتملی معنانی چوخ لطیف سؤزلر گرک سوغاندیسا , هر کس سویانماسین
۵. مسجد اهل بیت در منطقه «سوغانلو» از توابع شهر تفلیس