سپندآسا
معنی کلمه سپندآسا در فرهنگ معین
معنی کلمه سپندآسا در فرهنگ عمید
معنی کلمه سپندآسا در فرهنگ فارسی
سریع و تیز و شتاب
معنی کلمه سپندآسا در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه سپندآسا
کدامین شمع را دیدی سپندآسا درین وادی که بی تاب از مزار بیقراران برنمی خیزد؟
هست چیزی در خور رویش که آن را نام نیست چشم بد را جان سپندآسا بر آن خواهم فشاند
از آن آتش طبیعت چون رهم سالم سپندآسا که از حد برده خوی تند او بیاعتدالی را
یاد حسن شعلهناک آتشافروز دلت بیتو در چشمم سپندآسا سیاهی میتپد
سپندآسا در آتشخانه میرقص به بال شعله، چون پروانه میرقص
ندارد حاصلی جز سوختن، تخم امید من سپندآسا در آتش می فشانم، دانهٔ خود را
دوش بر دوش اثر تا خلوت دلها شدم شب که پروازم سپندآسا به بال ناله بود
سپندآسا به رقص آوردهای ذرات عالم را بنازم عشق، هی، خوش گرمی افسانهای داری