ساحل نشین

معنی کلمه ساحل نشین در لغت نامه دهخدا

ساحل نشین. [ ح ِ ن ِ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) کناره نشین. آنکه در کناردریا، یا رودی بزرگ خانه دارد. رجوع به ساحل شود.

معنی کلمه ساحل نشین در فرهنگ معین

( ~. نِ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) آن که کنار آب زندگی می کند (اعم از دریا، دریاچه ، رودخانه ).

معنی کلمه ساحل نشین در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه در کنار دریا یا رود سکونت دارد کناره نشین .

معنی کلمه ساحل نشین در ویکی واژه

آن که کنار آب زندگی می‌کند (اعم از دریا، دریاچه، رودخانه)

جملاتی از کاربرد کلمه ساحل نشین

به نوشته قاسمی، به دلیل ناممکن بودن تعیین دقیق خطوط مرزی در دریا، «استان فارس تحت عناوین گوناگون بیشتر مرزهای دریایی پارسیان یا احتمالاً بوشهر را در اختیار خواهد گرفت در این صورت مرزنشینان دریا دل و ساحل نشین از نعمت عظیم خدادادی دریا محروم خواهند شد و این نعمت از آن استانی می‌شود که نزدیکترین شهرستان آن بیش از صد کیلومتر با دریا فاصله دارد و غرب پارسیان که در مجاورت دریا قرار دارد باید از این نعمت خدادادی دریا محروم شود» و این می‌تواند به بیکاری بین صیادان منجر شود.
کسی کو غرق شد از وی اثر نیست وزو ساحل نشینان را خبر نیست
مرا می کند سنگ طفلان حصاری اگر جوش دریا به ساحل نشیند