سرعشر

معنی کلمه سرعشر در لغت نامه دهخدا

سرعشر. [ س َ ع َ ] ( اِ مرکب ) علامت و نشانی که در حاشیه قرآن مجید برای هر ده آیه گذارند. ( ناظم الاطباء ). نقش و نشانی است که در حاشیه قرآن بجهت هر ده آیت کنند. ( آنندراج ) ( برهان ). دایره خورد که از مطلا بر سر ده آیه نویسند. ( رشیدی ) :
سرعشر این کتاب مبین است آفتاب
زنهار برمدار نظر از کتاب صبح.صائب ( از آنندراج ). || ده آیت که بوقت بسم اﷲ به اطفال نوشته تبرکاً سبق دهند. ( غیاث ):
دل من پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش
دم تسلیم سرعشر و سر زانو دبستانش.خاقانی.

معنی کلمه سرعشر در فرهنگ معین

(سَ عَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) نقش و نشانی است که در حاشیة قرآن کنند به جهت تعیین هر ده آیه .

معنی کلمه سرعشر در ویکی واژه

نقش و نشانی است که در حاشیة قرآن کنند به جهت تعیین هر ده آیه.

جملاتی از کاربرد کلمه سرعشر

وگر مصحف به کف گیرم ز حیرت افتد از دستم رخش سرعشر من خواند لبش آیات من گردد