سر و مر

معنی کلمه سر و مر در لغت نامه دهخدا

سر و مر. [ س ُ رُ م ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) سخت فربه : سر و مر و گنده.

معنی کلمه سر و مر در فرهنگ معین

(سُ رُ مُ ) (ص مر. ) (عا. ) سالم ، تندرست .

معنی کلمه سر و مر در فرهنگ فارسی

( صفت ) چاق و چله و سالم سالم و سرحال . یا سر و مر و گنده . چاق و چله و سالم .

معنی کلمه سر و مر در ویکی واژه

(عا.)
سالم، تندرست.

جملاتی از کاربرد کلمه سر و مر

نه کاکل است که بر سر فتاده سر و مرا همای حس فکنده است سایه بر سر او
هوایش طبع‌ها را معتدل ساز درختان هم‌سر و مرغان هم‌آواز
صفت بیست پنجم: گناه و اصرار بر معاصی و عدم پشیمانی از آن از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «هیچ صبحی طلوع نمی کند و هیچ شامی شفق غروب نمی نماید مگر اینکه دو فرشته به چهار ندا جواب یکدیگر را می دهند یکی از ایشان می گوید که کاش این خلق آفریده نمی شدند و دیگری می گوید که ای کاش که چون آفریده شدند می دانستند که از برای چه آفریده شدند باز اولی می گوید: ای کاش، حال که ندانستند از برای چه آفریده شدند هر قدری که دانستند به آن عمل می کردند باز دومی می گوید که ای کاش، چون به آنچه دانستند و عمل نکردند توبه می کردند از آنچه کرده اند» «به درستی که بنده را به جهت یک گناه، از گناهانی که کرده صد سال حبس می کنند و او نگاه می کند به حورانی که در بهشت از برای او آماده شده است که به ناز و نعمت مشغولند و او حسرت می برد» و حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که «دندان خود را به خنده ظاهر مساز و حال آنکه اعمال قبیحه از تو صادر شده باشد و شب ایمن مخواب و حال اینکه گناه از تو سر زده باشد» و از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است است که «خداوند عالم حکمی فرموده است که هیچ نعمتی را که به بنده عطا فرمود از او زایل نسازد تا گناهی از او سرزند که مستحق سلب آن نعمت شود» و فرمود: «به درستی که بنده گناهی می کند و به آن سبب روزی از او منع می شود» از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «خدای تعالی می فرماید: هر بنده که خواهش نفس خود را بر طاعت من اختیار نمود کمتر چیزی که به او می کنم او را از لذت مناجات خود محروم می سازم» و فرمود: «کسی که قصد معصیتی نماید زنهار، که پیرامون آن نگردد، زیرا باشد که از بنده گناهی سرزند و پروردگار عالم او را ببیند پس بفرماید: قسم به عزت و جلال خودم که بعد از این هرگز تو را نمی آمرزم» و فرمود: «هیچ رگی در بدن آدمی نمی جهد و هیچ مصیبت و درد سر و مرضی نیست مگر به واسطه گناهی که صادر شده است» و فرمود: «بدرستی که بنده گناه می کند پس به سبب آن از نماز شب محروم می گردد و به درستی که عمل بد زودتر بر صاحب خود اثر می کند از کارد در گوشت» و از حضرت امام موسی علیه السلام مروی است که «بر خدا حتم است که در هر خانه که معصیت او شود آن خانه را ویران سازد تا آفتاب بر زمین آن بتابد و آن را پاک سازد» و آیات و اخبار در این معنی بسیار است و زنهار، کسی که چنان گمان نکند که ممکن است اثر گناهی که کرده باشد به او نرسد و به وبال آن گرفتار نشود، زیرا این امری است محال و چگونه محال نباشد و حال اینکه خدا از ترک اولایی که از پیغمبران سرزد نگذشت و از ایشان مواخذه فرمود پس چگونه از گناهان عظیمه و معاصی کبیره که از دیگران سرزند می گذرد؟ بلی از سعادت پیامبران این بود که مواخذه ایشان را به عالم قیامت نیفکند و در دنیا ایشان را مواخذه فرمود، اما اشقیا را مهلت می دهد تا بار خود را سنگین نمایند و ایشان را در آخرت به بدترین عذابها معذب سازد آیا به گوشت نرسیده که پدرت آدم که طینت او به ید قدرت الهی سرشته و مسجود ملائکه ملکوت گشته بود به واسطه یک ترک اولایی او را از بهشت راندند و چون از آنچه را که از او نهی شده بود خورد همه حلل و زیور بهشتی از بدن او افتاد و عورت او ظاهر شد و همان لحظه جبرئیل فرود آمده تاج از سر او برگرفت و از بالای عرش به او و حوا ندا رسید که از نزدیک من دور شوید و از جوار من فرو روید، زیرا کسی که معصیت مرا نمود لایق جوار من نیست پس آدم با دیده پرنم به جانب حوا نگریست و گفت: این اول شومی معصیت است که ما را از جوار دوست دور افکند.
مردمی را چو خرد در سر و مردم در چشم مملکت را چو فرح در دل و جان در بدن است