سنت کردن

معنی کلمه سنت کردن در لغت نامه دهخدا

سنت کردن. [ س ُن ْ ن َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ختنه کردن. ( ناظم الاطباء ). ختان. بریدن. ختن : و طاهر را سنت کردند اندر سنه ست و سبعین و مأتین. ( تاریخ سیستان ).

معنی کلمه سنت کردن در فرهنگ معین

(سُ نَّ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ختنه کردن .

معنی کلمه سنت کردن در فرهنگ فارسی

ختنه کردن . ختان . بریدن

معنی کلمه سنت کردن در ویکی واژه

ختنه کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه سنت کردن

و از این هفت رخصت، سه در سفر دراز روا بود: قصر و فطر و مسح و سه در سفر کوتاه نیز روا بود: سنت کردن بر پشت ستور در رفتن و جمعه ناکردن و تیمم کردن بی قضای نماز، اما در جمع میان دو نماز خلاف است و ظاهر آن است که در سفر کوتاه نشاید. این علمها لابد بود مسافر را آموختن پیش از سفر، چون در سفر کسی نخواهد بود که از وی بیاموزد به وقت حاجت و علم و دلایل قبله و دلیل وقت نمازها نیز بباید آموخت چون در راه دیه ها نباشد که محراب پوشیده نماند. و این مقدار باید بداند که به وقت نماز پیشین آفتاب به کجا باشد و چون روی به قبله کنی و به وقت فرو شدن و برآمدن چگونه باشد و قلب و قطب چگونه افتد و چون در راه کوهی باشد بداند که بر دست راست قبله بود یا بر دست چب. از این مقدار چاره نبود که بداند.