سایه زده

معنی کلمه سایه زده در لغت نامه دهخدا

سایه زده. [ ی َ / ی ِ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) بمعنی سایه دار وآن کسی باشد که او را جن گرفته باشد. ( برهان ). آنکه آسیب دیو و پری داشته باشد. ( آنندراج ) :
بسکه زمین شد ز علم سایه دار
ماند چو سایه زدگان بی قرار.میرخسرو ( آنندراج ).

معنی کلمه سایه زده در فرهنگ معین

( ~ . زَ دَ ) (ص مف . ) جن زده .

معنی کلمه سایه زده در فرهنگ عمید

۱. آن که یا آنچه سایه بر آن افتاده باشد.
۲. [قدیمی، مجاز] جن زده، کسی که آسیب دیو و پری بر او رسیده باشد: بس که زمین شد ز علم سایه دار / ماند چو سایه زدگان بی قرار (امیرخسرو: مجمع الفرس: سایه زده )

معنی کلمه سایه زده در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه غش کند پری زده مصروع سایه دار .

معنی کلمه سایه زده در ویکی واژه

جن زده.

جملاتی از کاربرد کلمه سایه زده

سایه زده دستِ طلب، سخت در آن نور عجب تا چو بکاهد بکشد نور خدایش به خدا
کرده از شام بر سحر سایه زده از مشک بر قمر خرگاه