اعتیاض

معنی کلمه اعتیاض در لغت نامه دهخدا

اعتیاض. [ اِ ] ( ع مص ) به عوض خواستن آمدن. || عوض گرفتن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). عوض بستدن. ( المصادر زوزنی ). چیزی را بجای چیزی گرفتن. ( از اقرب الموارد ). || عوض دادن. در این لفظ یاء بدل از واو است. ( از لطائف غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
- اعتیاض فرستادن ؛ عوض دادن. بدل دادن. پاداش دادن :
زین سبب نبود ولی را اعتراض
هرچه بستاند فرستد اعتیاض.مولوی.

معنی کلمه اعتیاض در فرهنگ معین

( ا ِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - به عوض خواستن . ۲ - بدل دادن .

معنی کلمه اعتیاض در ویکی واژه

به عوض خواستن.
بدل دادن.

جملاتی از کاربرد کلمه اعتیاض

زین سبب نبود ولی را اعتراض هرچه بستاند فرستد اعتیاض
ورائی أکباد جائعة و خلفی بنات ضائعة فرحم الله إمرأ بسط کفّ النّوال و زیّن صفّ الرّجال و حلّ عنّی عقد هذا العقال حتّی أُحیلَه بالمکافات علی ملی غنی و الدله، فی المجازات علی غصن طری، فلا تقطعو عن اعتیاض الاحسان أَمَلًا، فإنّ الله لا یضیع اجر من أحسن عملا»