معنی کلمه سایه شکن در لغت نامه دهخدا سایه شکن. [ ی َ / ی ِ ش ِ ک َ ] ( نف مرکب ) شکننده مذهب ظلمت یعنی کفر و زندقه. ( برهان ) ( آنندراج ) ( شرفنامه ). || روشن کننده. ( برهان ) ( آنندراج ) ( شرفنامه ) : سایه پرستی چو کنی همچو باغ سایه شکن باش چو نور چراغ.نظامی.
معنی کلمه سایه شکن در فرهنگ عمید آنکه نور و روشنایی بدهد و تاریکی و سایه را محو کند، روشن کننده، نور بخش.
جملاتی از کاربرد کلمه سایه شکن همچو خورشید کجا لشکر سایه شکند لشکر دشمن به زین شکند شاهنشاه از هوس سلسله عنبرین نور شود سایه شکن بر جبین