سرگروه

معنی کلمه سرگروه در لغت نامه دهخدا

سرگروه. [ س َ گ ُ ] ( اِ مرکب ) سردار و رئیس جماعت. ( آنندراج ).

معنی کلمه سرگروه در فرهنگ معین

( ~ . گُ ) (اِمر. ) سردسته ، رییس قوم .

معنی کلمه سرگروه در فرهنگ عمید

رئیس و بزرگ تر قوم و طایفه، سردسته، سرکرده.

معنی کلمه سرگروه در فرهنگ فارسی

سردسته، سرکرده، رئیس وبزرگترقوم وطایفه
رئیس قوم سر دسته .

معنی کلمه سرگروه در فرهنگستان زبان و ادب

{group leader , tour organizer} [گردشگری و جهانگردی] فردی از اعضای گشت گروهی که به نمایندگی آنها مسئولیت امور مالی و اجرایی گشت و ارتباط با گشت پرداز و راهنمای گشت را بر عهده دارد

معنی کلمه سرگروه در ویکی واژه

سردسته، رییس قوم.

جملاتی از کاربرد کلمه سرگروه

سرگروهبان احمد صالحی و گروهبان گیلانی در یک دهکدهٔ جنوبی با قاچاقچیان مبارزه می‌کنند…
این ترانه به نظر میرسد از حال روانی سید برت سرگروه سابق گروه که متحمل فروپاشی ذهنی شده بود، الهام گرفته است.
آلبرت بلایت (۲۵ ژوئن ۱۹۲۳–۱۷ دسامبر ۱۹۶۷) یک سرباز آمریکایی بود که به‌عنوان سرباز درجه اول در ای کامپنی، هنگ پیاده‌نظام پانصد و ششم و لشکر ۱۰۱ هوابرد در جنگ جهانی دوم خدمت کرد. او دوباره در هوابرد در جنگ کره خدمت کرد و دو بار به او احترام گذاشته شد. او به مقام سرگروهبان در ارتش دست یافت.
سعید ابراهیمی (زادهٔ ۱ دی ۱۳۶۱) کشتی‌گیر پیشین اهل ایران است که در دستهٔ ۹۶ کیلوگرم کشتی آزاد فعالیت می‌کرد. او نائب‌قهرمان مسابقات قهرمانی کشتی جهان در ۲۰۰۷ و قهرمان دو دورهٔ مسابقات قهرمانی کشتی آسیا در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۹ شد. ابراهیمی همچنین ملی‌پوش ایران در المپیک ۲۰۰۸ پکن بود که با شکست در دیدار سرگروهی برابر گئورگی گوگشلیدزه گرجستانی در مقام نهم قرار گرفت.
ملوس که دوست سرگروهبان صالحی (ناصر ملک مطیعی) است کاری می‌کند تا انبار بزرگ قاچاقچی شهر جاسم، لو برود و تمام قاچاقچی‌ها دستگیر شوند…