زنابیر

معنی کلمه زنابیر در لغت نامه دهخدا

زنابیر. [ زَ ] ( ع اِ ) ج ِ زنبور. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( دهار ). رجوع به زنبور شود.

معنی کلمه زنابیر در فرهنگ معین

(زَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ زنبور.

معنی کلمه زنابیر در ویکی واژه

جِ زنبور.

جملاتی از کاربرد کلمه زنابیر

ان الزنابیر ان حرکتها سفها من کورها اوجعت من لسعها الجسدا
و گفته‌اند زنابیر عسل کار ایشان از دو حال بیرون نیست یا فرا گذاشته در کوه و صحرا که ایشان را خداوند و مالک نبود، خانه‌ای که سازند در کوه سازند و در درخت، در بیشه‌ها و صحرا چنانک گفت: «مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ» و اگر ایشان را خداوند و مالکی بود خانه‌ای که سازند در سقوف و ابنیه خداوندان خود سازند، چنانک گفت: «وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ». قرأ شامی و ابو بکر: «یعرشون» بضمّ الرّاء و قرأ الباقون: «یعرشون» بکسر الرّاء و هما لغتان.